دانلود رایگان مقالات انگلیسی ISI با ترجمه فارسی

دانلود مقاله در مورد کودکان مبتلا به دیسلکسیا

عنوان مقاله:

تاثیر تفکیک عملکرد اجرایی و اختلال بیش فعالی - کم توجهی (ADHD) بر توانایی خواندن در کودکان مبتلا به دیسلکسیا

Dissociating executive function and ADHD influences on reading ability in children with dyslexia

سال انتشار: 2022

رشته: پزشکی - روانشناسی

گرایش: روانپزشکی - مغز و اعصاب - روانشناسی بالینی

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله کودکان مبتلا به دیسلکسیا

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI پزشکی

 

مقالات ISI روانشناسی

 

4. Discussion
The goal of the current study was to use behavioral and neuroscience evidence to disentangle the influences of EF and ADHD on reading impairment in children with dyslexia.

Behaviorally, impaired EF had a significant association with impaired reading fluency (but not reading accuracy), but an additional ADHD diagnosis was not associated with differences in reading performance. There were no significant differences on any behavioral measure of reading, reading-related skills, or EF between children with dyslexia only compared to children with both dyslexia and ADHD. When the children with dyslexia were divided into children with better or worse EF scores, irrespective of ADHD diagnosis, the children with worse EF had lower performance on measures of reading fluency, but not reading accuracy.

Novel and parallel insights were discovered in relation to functional activation in the left-hemisphere reading work. Children with dyslexia had reduced activation throughout brain regions associated with dyslexia, and these activations were further reduced in children with both dyslexia and EF deficits. ADHD diagnosis alone, however, had no measurable influence on brain activation beyond EF. These findings offer novel evidence clarifying the separable roles of ADHD and EF status on the brain basis of reading disability, and point to the importance of EF on brain differences associated with reading disability.

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

4. بحث
هدف مطالعه حاضر استفاده از شواهد رفتاری و علوم اعصاب برای تفکیک تأثیرات EF و ADHD بر اختلال خواندن در کودکان مبتلا به نارساخوانی بود.

از نظر رفتاری، اختلال EF ارتباط قابل توجهی با اختلال در روان خواندن داشت (اما نه دقت خواندن)، اما تشخیص ADHD اضافی با تفاوت در عملکرد خواندن مرتبط نبود. تفاوت معنی‌داری در هیچ‌کدام از معیارهای رفتاری خواندن، مهارت‌های مرتبط با خواندن، یا EF بین کودکان مبتلا به نارساخوانی در مقایسه با کودکان مبتلا به نارساخوانی و ADHD وجود نداشت. هنگامی که کودکان مبتلا به نارساخوانی به کودکانی با نمرات EF بهتر یا بدتر تقسیم شدند، صرف نظر از تشخیص ADHD، کودکانی که EF بدتر داشتند، عملکرد کمتری در معیارهای روان خواندن داشتند، اما دقت خواندن نداشتند.

۰۹ تیر ۰۱ ، ۱۳:۲۰ ۰ نظر

دانلود مقاله در مورد نشانگرهای بیولوژیکی،

عنوان مقاله:

«دکتر، من خیلی تحت استرس هستم!» یک مطالعه توصیفی در مورد نشانگرهای بیولوژیکی، روان شناختی و اجتماعی-عاطفی استرس در افرادی که خود را «بسیار استرس‌زا» یا «ذن» معرفی می‌کنند.

‘Doctor, I am so stressed out!’ A descriptive study of biological, psychological, and socioemotional markers of stress in individuals who self-identify as being ‘very stressed out’ or ‘zen’

سال انتشار: 2022

رشته: پزشکی - روانشناسی

گرایش: روانپزشکی - مغز و اعصاب - روانشناسی بالینی

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله نشانگرهای بیولوژیکی،

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI پزشکی

 

مقالات ISI روانشناسی

 

4. Discussion
The goal of this study was to recruit adults who self-identify as being ‘very stressed out’ or ‘zen’ and to compare them on psychological, biological and socioemotional factors associated with stress. The results showed that groups mostly differed on psychological and socioemotional factors of stress, although they were highly similar on biomarkers of stress. When compared to the ‘zen’ group, participants from the ‘very stressed out’ group presented more depressive and anxiety symptoms, they reported significantly higher levels of subjective stress when exposed to the TSST and they presented lower capacity for emotional regulation and more mind wandering. In contrast, participants from the ‘zen’ group were more agreeable and presented greater emotional stability. They also scored significantly higher on scales of resilience and positive mental health when compared to the ‘very stressed out’ group. When we compared groups on diurnal and reactive cortisol and alpha-amylase levels, we found that the only difference between groups was greater concentrations of cortisol 30 min after awakening in participants from the ‘very stressed out’ group.

The results obtained in the ‘very stressed out’ group suggest that when people complain of being very stressed out, what they may really be alluding to is an experience of psychological distress that is related to poor emotion regulation capacities. Our results show that this state of psychological distress is not a sufficient condition to elicit a significant increase in biological markers of stress. As suggested by Dickerson and Kemeny in their review of the stress literature in 2004 (Dickerson and Kemeny 2004), and in the heated debates around the concept(s) of stress that emerged in recent years (Kagan 2016a, 2016b; MacDougall-Shackleton et al., 2019; McEwen and McEwen 2016), stress is not a one-dimensional construct that can be related to significant increases in biological stress markers. In their review of the literature, Dickerson and Kemeny (2004) showed that situations that are novel, unpredictable and constituting a threat to the ego are potent activators of the HPA system. Yet, the diffuse feeling of distress that people may feel when they state that they are ‘very stressed out’ may relate more strongly to deficits in emotion regulation than to a physiological stress response per se. This result goes along with a study showing that neither high negative nor low positive affect in response to minor daily stressors predicts worse long-term mental and physical health (Piazza et al., 2013). These results suggest that the way people emotionally respond to daily stressors in their lives could be a better predictor of subjective reports of stress than biomarkers of stress.

This conclusion does not preclude the fact that glucocorticoids and alpha-amylase are appropriate biomarkers of stress. Indeed, it is important to remember that these biomarkers are highly reactive to physical and/or psychological stressors in both animals and humans and in the present study, both cortisol and alpha-amylase concentrations significantly increased in response to the TSST. Consequently, a wealth of data show that when an animal or a human is exposed to a threat/stressor, there is a significant increase in these biomarkers of stress. Moreover, many studies have assessed the effects of glucocorticoids on cognitive function and mental health and showed that these hormones have potent effects on the brain [for a review see (Lupien et al., 2009)] and other longitudinal data suggest that these hormones are significantly involved in the pathogenesis of mental health disorders (Halligan et al., 2007). What the results of our study suggest is that when people state that they are ‘very stressed out’, this feeling is more strongly related to poor emotion regulation capacities than to activation of the ANS and/or HPA systems.

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

4. بحث
هدف از این مطالعه به کارگیری بزرگسالانی بود که خود را «خیلی استرس‌زا» یا «ذن» می‌دانستند و آنها را بر اساس عوامل روان‌شناختی، بیولوژیکی و اجتماعی-عاطفی مرتبط با استرس مقایسه می‌کردند. نتایج نشان داد که گروه‌ها عمدتاً از نظر عوامل روان‌شناختی و عاطفی-اجتماعی استرس متفاوت بودند، اگرچه از نظر بیومارکرهای استرس بسیار مشابه بودند. در مقایسه با گروه «ذن»، شرکت‌کنندگان از گروه «بسیار استرس‌زا» علائم افسردگی و اضطراب بیشتری را نشان دادند، در هنگام قرار گرفتن در معرض TSST سطوح بالاتری از استرس ذهنی را گزارش کردند و ظرفیت پایین‌تری برای تنظیم هیجانی و سرگردانی ذهنی بیشتر ارائه کردند. . در مقابل، شرکت‌کنندگان از گروه «ذن» موافق‌تر بودند و ثبات عاطفی بیشتری داشتند. آن‌ها همچنین در مقیاس‌های تاب‌آوری و سلامت روانی مثبت در مقایسه با گروه «بسیار استرس‌زا» به‌طور قابل‌توجهی امتیاز بالاتری گرفتند. وقتی گروه‌ها را در سطوح روزانه و واکنشی کورتیزول و آلفا آمیلاز مقایسه کردیم، متوجه شدیم که تنها تفاوت بین گروه‌ها غلظت بیشتر کورتیزول 30 دقیقه پس از بیدار شدن در شرکت‌کنندگان از گروه «بسیار استرس‌زا» بود.

نتایج به‌دست‌آمده در گروه «بسیار پر استرس» نشان می‌دهد که وقتی افراد از استرس شدید شکایت می‌کنند، چیزی که ممکن است واقعاً به آن اشاره کنند تجربه پریشانی روان‌شناختی است که به ظرفیت‌های ضعیف تنظیم هیجان مربوط می‌شود. نتایج ما نشان می دهد که این وضعیت پریشانی روانی شرایط کافی برای ایجاد افزایش قابل توجهی در نشانگرهای بیولوژیکی استرس نیست. همانطور که دیکرسون و کمنی در بررسی ادبیات استرس در سال 2004 (دیکرسون و کیمنی 2004) و در بحث های داغ پیرامون مفهوم(های) استرس که در سال های اخیر ظهور کرده اند (Kagan 2016a, 2016b؛ MacDougall-Shackleton et) پیشنهاد کردند. al., 2019؛ McEwen and McEwen 2016)، استرس یک ساختار تک بعدی نیست که بتواند با افزایش قابل توجه نشانگرهای استرس بیولوژیکی مرتبط باشد. دیکرسون و کمنی (2004) در بررسی ادبیات خود نشان دادند که موقعیت‌هایی که جدید، غیرقابل پیش‌بینی هستند و تهدیدی برای نفس هستند، فعال‌کننده‌های قوی سیستم HPA هستند. با این حال، احساس پریشانی پریشانی که افراد ممکن است احساس کنند زمانی که اظهار می‌کنند «خیلی تحت استرس هستند» ممکن است بیشتر به نقص در تنظیم هیجان مرتبط باشد تا به خودی خود به استرس فیزیولوژیکی. این نتیجه همراه با مطالعه ای است که نشان می دهد نه عاطفه منفی زیاد و نه تأثیر مثبت کم در پاسخ به استرس های جزئی روزانه، سلامت روانی و جسمی درازمدت بدتری را پیش بینی نمی کند (پیازا و همکاران، 2013). این نتایج نشان می‌دهد که نحوه واکنش عاطفی افراد به استرس‌های روزانه در زندگی‌شان می‌تواند پیش‌بینی‌کننده بهتری برای گزارش‌های ذهنی استرس نسبت به نشانگرهای زیستی استرس باشد.

۰۹ تیر ۰۱ ، ۱۲:۵۸ ۰ نظر

دانلود مقاله در مورد تاثیر تغییر اقلیم

عنوان مقاله:

تاثیر تغییر اقلیم بر سلامت در افغانستان در بحبوحه یک بحران انسانی

Impact of climate change on health in Afghanistan amidst a humanitarian crisis

سال انتشار: 2022

رشته: پزشکی - جغرافیا

گرایش: پزشکی عمومی - تغییرات آب و هوایی اقلیمی

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله تاثیر تغییر اقلیم

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI پزشکی

 

مقالات ISI جغرافیا

 

Future action on current environmental policies
Climate change and weather extremes have a disastrous impact on human health. According to WHO, an approximate rise of 250 000 deaths per year between the years 2030 and 2050 from malnutrition, malaria, diarrhoea and extreme temperatures is predicted [40]. The Medical Society Consortium on Climate and Health recently reported a profound increase in climate change for the past two decades and declared climate change as a human health emergency. Climate change is mainly due to greenhouse gas emissions like CO2 and methane gases which adversely affect human health [41]. The United Nations (UN) Secretary-General Antonio Guterres announced that international organizations will work together for long-term economic stability to help millions of people who are facing hunger and limited health facilities to endure the winter season [42]. Different non-governmental organizations and United Nation Sustainable Development Goals (UN SDGs) funding and policies could help to fight poverty, improve health, increase economic growth, and tackle climate change. With environmental factors and climate change being the top factors contributing to the well-being of people, the UN aims to implement the 2030 agenda and support the activities of SDGs. Out of 17 SDGs, those targeting climate, clean water, sanitation, urbanization, affordable energy, sustainable energy, and communities would help improve the public health in Kabul [43].

Besides this, other factors that could contribute to future successful approaches to climate change include public awareness, communication, and environmental education. With the Taliban claiming to open schools and universities in 2022 across all provinces of Afghanistan [44], it is an opportune time to educate the public regarding environmental changes and their effects on physical health. Initiating sustainability programs such as limiting waste production, reducing carbon and greenhouse gas emissions, and introducing recycling programs in educational institutes could help limit pollution. Additionally, with 99% of the population of Afghanistan being Muslim [5], education about climatic crises and encouragement of preventive activities in religious places (mosques) could help generate a broader societal impact. Additionally, introducing better sanitation facilities and a clean water supply across the country could help reduce the infectious diseases that are exacerbated by climate change.

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

اقدامات آتی در مورد سیاست های زیست محیطی فعلی
تغییرات آب و هوا و تغییرات شدید آب و هوا تأثیر فاجعه باری بر سلامت انسان دارد. طبق گزارش WHO، افزایش تقریبی 250000 مرگ در سال بین سالهای 2030 تا 2050 ناشی از سوء تغذیه، مالاریا، اسهال و درجه حرارت شدید پیش بینی می شود [40]. کنسرسیوم جامعه پزشکی در مورد آب و هوا و سلامت اخیراً افزایش شدید تغییرات آب و هوایی را در دو دهه گذشته گزارش کرده و تغییرات آب و هوایی را به عنوان یک وضعیت اضطراری برای سلامت انسان اعلام کرده است. تغییرات آب و هوایی عمدتاً به دلیل انتشار گازهای گلخانه ای مانند CO2 و گازهای متان است که بر سلامت انسان تأثیر منفی می گذارد [41]. آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد (سازمان ملل) اعلام کرد که سازمان‌های بین‌المللی برای ثبات اقتصادی بلندمدت برای کمک به میلیون‌ها نفری که با گرسنگی و امکانات بهداشتی محدود مواجه هستند برای تحمل فصل زمستان همکاری خواهند کرد [42]. سازمان‌های غیردولتی مختلف و بودجه و سیاست‌های اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد (SDGs) می‌توانند به مبارزه با فقر، بهبود سلامت، افزایش رشد اقتصادی و مقابله با تغییرات آب‌وهوایی کمک کنند. با توجه به عوامل محیطی و تغییرات اقلیمی که مهمترین عوامل کمک کننده به رفاه مردم هستند، سازمان ملل قصد دارد دستور کار 2030 را اجرا کند و از فعالیت های SDG حمایت کند. از 17 SDG، آنهایی که اقلیم، آب پاک، بهداشت، شهرنشینی، انرژی مقرون به صرفه، انرژی پایدار و جوامع را هدف قرار می دهند، به بهبود صحت عامه در کابل کمک خواهند کرد [43].

علاوه بر این، سایر عواملی که می تواند به رویکردهای موفق آینده در مورد تغییرات آب و هوایی کمک کند شامل آگاهی عمومی، ارتباطات و آموزش محیطی است. با ادعای طالبان برای باز کردن مدارس و دانشگاه ها در سال 2022 در تمام ولایات افغانستان [44]، زمان مناسبی برای آموزش مردم در مورد تغییرات محیطی و اثرات آن بر سلامت جسمانی است. آغاز برنامه‌های پایداری مانند محدود کردن تولید زباله، کاهش انتشار کربن و گازهای گلخانه‌ای، و معرفی برنامه‌های بازیافت در مؤسسات آموزشی می‌تواند به محدود کردن آلودگی کمک کند. علاوه بر این، با توجه به اینکه 99 درصد از جمعیت افغانستان مسلمان هستند [5]، آموزش در مورد بحران های اقلیمی و تشویق فعالیت های پیشگیرانه در اماکن مذهبی (مساجد) می تواند به ایجاد تأثیر اجتماعی گسترده تر کمک کند. علاوه بر این، معرفی تسهیلات بهداشتی بهتر و تامین آب سالم در سراسر کشور می تواند به کاهش بیماری های عفونی که توسط تغییرات آب و هوایی تشدید می شوند، کمک کند.

۰۸ تیر ۰۱ ، ۱۴:۰۰ ۰ نظر

دانلود مقاله در مورد آب فرامرزی

عنوان مقاله:

به سوی همکاری پایدار آب فرامرزی بین افغانستان و پاکستان: مطالعه موردی رودخانه کابل

Towards sustainable transboundary water cooperation between Afghanistan and Pakistan: A case study of Kabul River

سال انتشار: 2022

رشته: مهندسی عمران

گرایش: مدیریت منابع آب

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله آب فرامرزی

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI مهندسی عمران

 

مقالات ISI مدیریت منابع آب

 

5. Political context
5.1. National sovereignty & riverine integrity
Rivers follow the rules of the nature by flowing across political boundaries, with nation states more inclined to treat them as their own national resources within their sovereign authority so far as they remain within their territories [27]. This explains the most common challenge to transboundary cooperation between and among riparian states. Both Afghanistan and Pakistan follow this pattern of thinking. The dominant view in Afghanistan is that it has the sovereign right of use of available water resources within its territory in line with its national sovereignty. On the other hand, Pakistan believes it is entitled to its historic use of the water using the riverine integrity thus foreclosing Afghanistan’s just right to use its waters for its current and future needs. The issue is addressed by the UN 1997 Convention with twin principles of “equitable and reasonable utilization” and “No Significant Harm”. If the two countries hold on to both principles, the issue can be addressed. However, there are neither quick fixes nor short cuts to achieving transboundary cooperation as it has historically remained a complex and lengthy process full of daunting challenges [28].

5.2. Power asymmetry
In the domain of politics, power is defined as the ability to influence a particular course of action because of some inherent qualities in terms of military and economic strength, knowledge, institutions, geographic location or having upper hand in any concerned jurisdiction. The exercise of power to impact transboundary relations between Afghanistan and Pakistan is discussed here.

For some understandable reasons including but not limited to Afghanistan’s limited hydro-meteorological capacity, shortage of expertise and lack of capacity to negotiate at international platforms, the country seems less enthusiastic to engage in regional transboundary dialogue [29]. On the other hand, international community, particularly the World Bank and USAID have offered to mediate over the past years in promoting transboundary dialogue between Afghanistan and Pakistan on Kabul River [30]. The country’s water sector has been led recently by mostly young graduates with some project management knowledge, but no policy-level dialogue capacity.

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

5. زمینه سیاسی
5.1. حاکمیت ملی و تمامیت رودخانه
رودخانه‌ها با عبور از مرزهای سیاسی از قوانین طبیعت پیروی می‌کنند و دولت‌های ملی تمایل بیشتری دارند تا زمانی که در قلمرو خود باقی می‌مانند، آنها را به‌عنوان منابع ملی خود در چارچوب اختیارات حاکمیتی خود در نظر بگیرند [27]. این امر رایج ترین چالش برای همکاری فرامرزی بین و بین کشورهای ساحلی را توضیح می دهد. هم افغانستان و هم پاکستان از این الگوی تفکر پیروی می کنند. دیدگاه غالب در افغانستان این است که این کشور از حق حاکمیتی استفاده از منابع آبی موجود در قلمرو خود مطابق با حاکمیت ملی خود برخوردار است. از سوی دیگر، پاکستان معتقد است که حق استفاده تاریخی خود از آب با استفاده از یکپارچگی رودخانه را دارد و در نتیجه حق عادلانه افغانستان را برای استفاده از آب های خود برای نیازهای فعلی و آینده خود سلب می کند. این موضوع توسط کنوانسیون 1997 سازمان ملل با دو اصل "استفاده عادلانه و معقول" و "بدون آسیب قابل توجه" مورد توجه قرار گرفته است. اگر دو کشور به هر دو اصل پایبند باشند، موضوع قابل حل است. با این حال، نه راه حل های سریع و نه راه های کوتاهی برای دستیابی به همکاری فرامرزی وجود دارد، زیرا از نظر تاریخی یک فرآیند پیچیده و طولانی پر از چالش های دلهره آور باقی مانده است [28].

5.2. عدم تقارن قدرت
در حوزه سیاست، قدرت به عنوان توانایی تأثیرگذاری بر یک اقدام خاص به دلیل برخی ویژگی‌های ذاتی از نظر قدرت نظامی و اقتصادی، دانش، نهادها، موقعیت جغرافیایی یا داشتن دست بالا در هر حوزه قضایی مربوطه تعریف می‌شود. اعمال قدرت برای تأثیرگذاری بر روابط فرامرزی بین افغانستان و پاکستان در اینجا مورد بحث قرار می گیرد.

۰۸ تیر ۰۱ ، ۱۳:۴۰ ۰ نظر

داملود مقاله در مورد رضایت شغلی در هتلداری

عنوان مقاله:

رضایت شغلی و جنسیت: مقایسه جهانی رضایت شغلی در صنعت هتلداری

Job Satisfaction and Gender: A Global Comparison of Job Satisfaction in the Hospitality Industry

سال انتشار: 2022

رشته: مدیریت

گرایش: مدیریت هتلداری - مدیریت منابع انسانی

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله رضایت شغلی در هتلداری

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI مدیریت

 

مقالات ISI مدیریت هتلداری

 

Results

Descriptive results

Table 2 shows the breakdown of respondent totals by hospitality industry occupational category and supervisory status. Non-supervisors make up the largest category, when comparing based on supervisory status, with the exception of within those occupational categories that include a managerial or supervisory role.

Figure 2 shows mean job satisfaction scores for hospitality industry workers, by gender, with a comparison to mean job satisfaction scores by gender for all occupations. Overall, hospitality industry workers have lower mean job satisfaction scores than workers across all occupations. Additionally, male workers across all occupations have the highest job satisfaction levels (5.34), while male hospitality industry workers have significantly lower job satisfaction (5.21). Female workers have lower mean job satisfaction scores both within hospitality industry occupations and in all occupations (5.08 and 5.29, respectively).

In Figure 3, we see job satisfaction mean scores across various hospitality industry occupational categories, as well as by the sex of the respondent. It also includes a comparison to the overall mean job satisfaction score for that occupational category. In addition to wide variation in mean job satisfaction scores across hospitality industry occupation types, there is a statistically significant difference in job satisfaction mean scores between female and male respondents across each hospitality occupational category, except for cooks. Additionally, men have higher job satisfaction mean scores in each hospitality occupational category, except for hotel receptionists, housekeeping supervisors, hotel cleaners, and cooks. The job satisfaction premium for male employees is the strongest among restaurant managers and chefs.

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

نتایج

نتایج توصیفی

جدول 2 تفکیک مجموع پاسخ دهندگان را بر اساس طبقه بندی شغلی صنعت هتلداری و وضعیت نظارت نشان می دهد. هنگام مقایسه بر اساس وضعیت نظارتی، غیر سرپرستان بزرگترین دسته را تشکیل می دهند، به استثنای دسته های شغلی که شامل نقش مدیریتی یا نظارتی می شوند.

شکل 2 میانگین نمرات رضایت شغلی کارگران صنعت هتلداری را بر اساس جنسیت، با مقایسه با میانگین نمرات رضایت شغلی بر اساس جنسیت برای همه مشاغل نشان می دهد. به طور کلی، کارگران صنعت مهمان‌نوازی میانگین نمرات رضایت شغلی کمتری نسبت به کارگران در همه مشاغل دارند. علاوه بر این، کارگران مرد در تمام مشاغل دارای بالاترین سطح رضایت شغلی (5.34) هستند، در حالی که کارگران مرد صنعت مهمان‌نوازی به طور قابل‌توجهی رضایت شغلی کمتری دارند (5.21). میانگین نمرات رضایت شغلی کارگران زن هم در مشاغل صنعت هتلداری و هم در همه مشاغل (به ترتیب 5.08 و 5.29) کمتر است.

۰۸ تیر ۰۱ ، ۱۲:۵۵ ۰ نظر

دانلود مقاله در مورد تعامل

عنوان مقاله:

خدمات با لبخند؟ تعامل پیش بینی کننده بهتری برای رضایت شغلی نسبت به هوش هیجانی است

Service with a smile? Engagement is a better predictor of job satisfaction than emotional intelligence

سال انتشار: 2022

رشته: مدیریت - روانشناسی

گرایش: مدیریت عملکرد - مدیریت منابع انسانی - روانشناسی عمومی

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله تعامل

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI مدیریت

 

مقالات ISI روانشناسی

 

Discussion

This is the frst study to examine the inter-relations between ability EI, work engagement, emotional labor and job satisfaction simultaneously in a hospitality population. Our fndings suggest work engagement, specifcally dedication and vigor, is a better predictor of job satisfaction in hospitality employees compared to EI abilities and emotional labor strategies. However, work engagement and emotional labor strategies did not mediate the relationship between emotional intelligence and job satisfaction.

Surprisingly, emotional labor strategies were not related to EI abilities or job satisfaction which contrasts with other research (e.g., Wen et al., 2019). This may be explained by measurement and sampling diferences across studies, with previous studies mostly conducted outside of the UK (e.g. USA, China) and a lack of an overarching conceptual model of emotional labor (Lee & Madera, 2019) which future research should aim to address.

We measured the strategic aspects of ability emotional intelligence only (emotion knowledge; management), whilst other studies have focused on trait EI (e.g., Miao et al., 2017). There is scope to replicate this research incorporating additional, experiential, measures of ability EI (such as emotion perception) alongside Trait EI to look at ways the two may interact to support job satisfaction in high EL occupations. It is now widely accepted that trait EI (typical emotional style) and ability EI (maximal emotional skill) are both necessary to support adaptive behavior (Davis & Nichols, 2016). Moreover, using more innovative data collection methods, such as experiencing sampling (e.g., Bucich & MacCann, 2019), and real time analysis of workers’ emotional states (subjective mood and physiology) during periods of work, would allow more fne-grained analysis of the role of both experiential and strategic EI ‘in action’. Our study also sampled workers from across hospitality roles (hotels, restaurants) whilst other studies (e.g., Extremera et al., 2018) have sampled a broad range of occupations not including hospitality such as self-employed individuals, managers, builders and administrators.

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

بحث

این اولین مطالعه ای است که به بررسی روابط متقابل بین توانایی هوش هیجانی، تعهد کاری، کار عاطفی و رضایت شغلی به طور همزمان در یک جمعیت مهمان نواز می پردازد. یافته‌های ما نشان می‌دهد که مشارکت کاری، به‌ویژه فداکاری و انرژی، پیش‌بینی‌کننده بهتری برای رضایت شغلی در کارکنان مهمان‌نوازی در مقایسه با توانایی‌های هوش هیجانی و استراتژی‌های کار احساسی است. با این حال، درگیری کاری و راهبردهای کار هیجانی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت شغلی را میانجیگری نکردند.

با کمال تعجب، راهبردهای کار عاطفی با توانایی های هوش هیجانی یا رضایت شغلی مرتبط نبودند که در تضاد با سایر تحقیقات است (به عنوان مثال، ون و همکاران، 2019). این ممکن است با تفاوت‌های اندازه‌گیری و نمونه‌گیری در بین مطالعات توضیح داده شود، با مطالعات قبلی که عمدتاً در خارج از بریتانیا (به عنوان مثال، ایالات متحده آمریکا، چین) انجام شده‌اند و فقدان یک مدل مفهومی فراگیر از کار عاطفی (لی و مادرا، 2019) که تحقیقات آینده باید هدف آن باشد. برای آدرس دادن

۰۸ تیر ۰۱ ، ۱۲:۲۹ ۰ نظر

دانلود مقاله در مورد نابرابری جنسیتی

عنوان مقاله:

نابرابری جنسیتی و رضایت شغلی در سنگال: یک مدل میانجیگری چندگانه

Gender Inequality and Job Satisfaction in Senegal: A Multiple Mediation Model

سال انتشار: 2022

رشته: مدیریت

گرایش: مدیریت عملکرد

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله نابرابری جنسیتی

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI مدیریت

 

مقالات ISI مدیریت عملکرد

 

5 Discussion

We derive three main fndings from our study on job quality, gender and job satisfaction. First, we fnd that some aspects of job quality are positively related to job satisfaction. Wage and nonwage benefts are associated with higher job satisfaction, while employment status and working hours seem to matter less for job satisfaction. These results are in line with similar case studies on wage employment on pineapple plantations in Ghana (Krumbiegel et al., 2018) and the cut-fower industry in Ethiopia (Staelens et al., 2018). Both studies fnd that wage in particular is associated with higher levels of job satisfaction. In addition, employees in Ghana are found to report higher job satisfaction when they receive trainings and health care services (Krumbiegel et al., 2018).

Second, our fndings confrm the gender gap in job satisfaction as well as the gender-job satisfaction paradox in agro-industry employment in the horticultural sector in Senegal. We fnd that women report higher levels of job satisfaction, despite performing jobs of lower quality. Our fndings are in line with Anh et  al., (2019), Falco et  al., (2015) and Razafndrakoto and Roubaud, (2013) who fnd evidence of a positive gender gap in job satisfaction for respectively Vietnam, urban Ghana and capital cities of eight West African countries and Madagascar. Our fndings contradict fndings from other agro-industry sectors in Ghana (Krumbiegel et al., 2018), Ethiopia (Staelens et al., 2018) and Kenya (Mulinge & Mueller, 1998) and from various sectors in South-Africa (Hinks, 2009), Honduras (Montero & Rau, 2015) and Chile (Bóo et al., 2010) where no gender diferences in job satisfaction are found. Our study is the frst to explicitly link gender to both job quality and job satisfaction, and to confrm the gender-job satisfaction paradox in a developing country context. Moreover, we fnd that gender is a more important determinant of job satisfaction than wages or other job quality characteristics, and more important than education or other worker characteristics.

Third, we fnd that inequality in job quality mitigates the positive relationship between gender and job satisfaction. According to our knowledge, no previous studies have investigated this indirect efect in the gender-job satisfaction paradox. However, recent research has pointed out the role of mediating variables and the need to distinguish total, direct and indirect efects in subjective wellbeing research (e.g. Bartram, 2021a, 2021b). Our results illustrate interesting diferences between estimating a single regression model that estimates the direct efects only, or a model that accounts for mediation and estimates direct as well as indirect efects. Earlier studies focussing on the direct efects have reasoned that reducing gender inequality may negatively afect women’s wellbeing because it would increase women’s expectations and thereby lower their job satisfaction. This has been argued for the UK where the gender gap from the early 1990s has vanished because of increasing job market expectations of women (Green et al., 2018), as well as for various other European countries, where between 1960 and 2015 women’s job satisfaction has reduced while gender equality has signifcantly improved (Perugini & Vladisavljević, 2019).

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

5 بحث

ما سه یافته اصلی را از مطالعه خود در مورد کیفیت شغل، جنسیت و رضایت شغلی به دست می آوریم. اول، ما متوجه می شویم که برخی از جنبه های کیفیت شغل به طور مثبت با رضایت شغلی مرتبط است. مزایای دستمزدی و غیر دستمزدی با رضایت شغلی بالاتر همراه است، در حالی که به نظر می رسد وضعیت شغلی و ساعات کار برای رضایت شغلی اهمیت کمتری دارد. این نتایج با مطالعات موردی مشابه در مورد اشتغال دستمزدی در مزارع آناناس در غنا (Krumbiegel et al., 2018) و صنعت برش در اتیوپی (Staelens et al., 2018) مطابقت دارد. هر دو مطالعه دریافتند که دستمزد به طور خاص با سطوح بالاتر رضایت شغلی مرتبط است. علاوه بر این، کارکنان در غنا زمانی که آموزش‌ها و خدمات مراقبت‌های بهداشتی دریافت می‌کنند، رضایت شغلی بالاتری را گزارش می‌کنند (Krumbiegel et al., 2018).

دوم، یافته‌های ما شکاف جنسیتی در رضایت شغلی و همچنین پارادوکس رضایت شغلی جنسیتی را در اشتغال در صنعت کشاورزی در بخش باغبانی در سنگال تأیید می‌کند. ما دریافتیم که زنان با وجود انجام مشاغل با کیفیت پایین، سطوح بالاتری از رضایت شغلی را گزارش می‌کنند. یافته های ما مطابق با آنه و همکاران، (2019)، فالکو و همکاران، (2015) و رازافندراکوتو و روباود، (2013) است که شواهدی مبنی بر شکاف جنسیتی مثبت در رضایت شغلی به ترتیب برای ویتنام، غنا شهری و پایتخت یافتند. شهرهای هشت کشور غرب آفریقا و ماداگاسکار. یافته‌های ما با یافته‌های سایر بخش‌های کشت و صنعت در غنا (Krumbiegel et al., 2018)، اتیوپی (Staelens et al., 2018) و کنیا (Mullinge & Mueller، 1998) و بخش‌های مختلف در آفریقای جنوبی (Hinks, 2009)، هندوراس (مونترو و راو، 2015) و شیلی (بوو و همکاران، 2010) که در آن هیچ تفاوت جنسیتی در رضایت شغلی یافت نشد. مطالعه ما اولین مطالعه ای است که به طور صریح جنسیت را با کیفیت شغلی و رضایت شغلی مرتبط می کند و پارادوکس رضایت شغلی جنسیتی را در زمینه کشور در حال توسعه تأیید می کند. علاوه بر این، متوجه می‌شویم که جنسیت نسبت به دستمزد یا سایر ویژگی‌های کیفیت شغلی، و مهم‌تر از تحصیلات یا سایر ویژگی‌های کارگر، تعیین‌کننده رضایت شغلی است.

۰۸ تیر ۰۱ ، ۱۲:۱۰ ۰ نظر

دانلود مقاله در مورد اندازه‌گیری رضایت شغلی

عنوان مقاله:

اندازه‌گیری رضایت شغلی عمومی: کدام ساختار معتبرتر است- مقیاس‌های جهانی یا مقیاس‌های مرکب وجهی؟

Measuring General Job Satisfaction: Which Is More Construct Valid—Global Scales or Facet-Composite Scales?

سال انتشار: 2022

رشته: مدیریت - روانشناسی

گرایش: مدیریت عملکرد - روانشناسی عمومی

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله ندازه‌گیری رضایت شغلی

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI مدیریت

 

مقالات ISI روانشناسی

 

Study 1 Method

Participants

We recruited the study 1 participants (N = 487) from Amazon’s Mechanical Turk (MTurk; for a review of this data source, see Landers & Behrend, 2015). MTurk, which allows researchers to recruit participants who have volunteered to complete on-line questionnaires in exchange for money, generally yields data that are of similar quality to that obtained using more traditional sources (e.g., student samples or employees recruited from a single organization; see Behrend et al., 2011; Casler et al., 2013; Walter et al., 2019). We used MTurk in the current study because it provides participants with a high level of anonymity, a feature that helps increase the validity of participants’ responses to socially sensitive questionnaire content (e.g., CWB items; see Berry et al., 2012).

To help increase data quality, participants only qualified for study 1 if they (a) had previously completed 50 or more human intelligence tasks (HITs, i.e., MTurk assignments) and (b) had a HIT approval rate of 95% or greater. These precautions ensured that our participants had an established track record of providing careful responses to HITs. We used MTurk worker IDs to identify respondents who participated in both study 1 and study 2. Sixteen participants who responded to both study questionnaires were excluded from the study 1 analyses (we excluded these participants from study 1 rather than study 2 because study 1 had a larger sample size). The study 1 participants had a mean age of 34.5 years, 56.1% were male, and all were currently employed. On average, the participants had worked in their current jobs for 4.6 years and they worked an average of 39.8 h per week. Example job titles of the study 1 participants included “accounting assistant,” “bartender,” “cashier,” “head teller,” and “secretary.”

Measures

We used self-report measures to assess each variable. Unless otherwise noted, the study 1 measures used a 7-point scale from 1 (strongly disagree) to 7 (strongly agree).

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

روش مطالعه 1

شرکت کنندگان

ما در مطالعه 1 شرکت کننده (N = 487) از Amazon's Mechanical Turk (MTurk؛ برای بررسی این منبع داده، به Landers & Behrend، 2015 مراجعه کنید) استخدام کردیم. MTurk، که به محققان اجازه می‌دهد تا شرکت‌کنندگانی را که داوطلبانه برای تکمیل پرسش‌نامه‌های آنلاین در ازای دریافت پول، استخدام کرده‌اند، به‌عنوان داده‌هایی به دست می‌آورد که کیفیتی مشابه با منابع سنتی‌تر به‌دست‌آمده دارند (مانند نمونه‌های دانشجویی یا کارمندانی که از یک سازمان استخدام شده‌اند. رجوع کنید به Behrend و همکاران، 2011؛ ​​کاسلر و همکاران، 2013؛ والتر و همکاران، 2019). ما از MTurk در مطالعه کنونی استفاده کردیم زیرا سطح بالایی از ناشناس ماندن را در اختیار شرکت‌کنندگان قرار می‌دهد، ویژگی که به افزایش اعتبار پاسخ‌های شرکت‌کنندگان به محتوای پرسشنامه حساس اجتماعی کمک می‌کند (به عنوان مثال، آیتم‌های CWB؛ بری و همکاران، 2012 را ببینید).

برای کمک به افزایش کیفیت داده‌ها، شرکت‌کنندگان تنها در صورتی واجد شرایط مطالعه 1 بودند که (الف) قبلاً 50 کار هوش انسانی یا بیشتر (HITs، به عنوان مثال، تکالیف MTurk) را انجام داده باشند و (ب) دارای میزان تأیید HIT 95٪ یا بیشتر باشند. این اقدامات احتیاطی تضمین کرد که شرکت‌کنندگان ما سابقه ثابتی در ارائه پاسخ‌های دقیق به HIT دارند. ما از شناسه‌های کارگری MTurk برای شناسایی پاسخ‌دهندگانی استفاده کردیم که در مطالعه 1 و مطالعه 2 شرکت کردند. شانزده شرکت‌کننده که به هر دو پرسشنامه مطالعه پاسخ دادند از تجزیه و تحلیل مطالعه 1 حذف شدند (ما این شرکت‌کنندگان را از مطالعه 1 حذف کردیم تا مطالعه 2 زیرا مطالعه 1 دارای یک حجم نمونه بزرگتر). 1 شرکت‌کننده در مطالعه میانگین سنی 34.5 سال داشتند، 56.1٪ مرد بودند و همه در حال حاضر شاغل بودند. به طور متوسط، شرکت کنندگان در مشاغل فعلی خود به مدت 4.6 سال کار کرده بودند و آنها به طور متوسط ​​39.8 ساعت در هفته کار می کردند. عناوین شغلی نمونه مطالعه 1 شرکت‌کنندگان شامل «دستیار حسابداری»، «بارمن»، «صندوقدار»، «سرپرست» و «منشی» بود.

۰۷ تیر ۰۱ ، ۱۷:۴۶ ۰ نظر

ئانلود مقاله در مورد رضایت شغلی

عنوان مقاله:

پیش بینی کننده های رضایت شغلی در بین داروسازان: نظرسنجی نیروی کار منطقه ای

Predictors of job satisfaction among pharmacists: A regional workforce survey

سال انتشار: 2022

رشته: مدیریت - داروسازی

گرایش: مدیریت عملکرد - داروشناسی

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله رضایت شغلی

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI مدیریت

 

مقالات ISI داروسازی

 

4. Discussion
Consistent with previous research in the United States,15,18,31,51,52 the overwhelming majority of Virginia pharmacists (86%) were satisfied with their job. This information is encouraging for current members of the profession and an incentive for students to consider pharmacy as a career choice. Despite the high overall job satisfaction, our findings, along with others,18,19 suggest that levels of job satisfaction vary across work settings. This is to be expected as work environment characteristics (e.g., learning opportunities, reward and recognition, supervisory style, staffing, and physical environment) differ across work settings and may therefore lead to different levels of job satisfaction.15,51 Similarly to our findings, a pattern among other studies indicated that job satisfaction tended to be higher for pharmacists practicing in independent community pharmacies,15,51,53 and lower for those working in chain community pharmacies.15,18,30,51 Job dissatisfaction among pharmacists working in chain community pharmacy was reported to be due to increased workload, work stress, work home-conflict, and less time for breaks and engagement with coworkers due to shortage of staff.19,51

Type of work and the proportion of time spent in each activity could also explain varying satisfaction levels across pharmacy settings. Lapane et al. found that long-term care pharmacists who were more engaged in dispensing activities reported higher stress due to more work-related interruptions and felt less satisfied than those who were more involved in consulting activities.52 Similarly, both Lau et al. and Olsen et al. found that hospital pharmacists who were more engaged with clinical and patient-oriented roles reported higher satisfaction than hospital pharmacists who performed dispensing tasks.37,54 Other studies found higher job satisfaction among pharmacists with more managerial activities than their peers who were more involved in dispensing.53,55

The desire for more clinical or administrative activities reflects the desire for more autonomy, skill utilization, and creativity.19,30,31,53, 54, 55, 56 Contrary to our expectations, factors such as attaining postgraduate residency training, high patient care involvement, and more time allocated conducting administrative activity were not significant predictors of job satisfaction in our sample. Rausch et al. investigated job satisfaction among pharmacists in United States Army Medical Treatment Facilities relative to intrinsic (e.g., achievement, recognition, responsibility, and advancement) and extrinsic (e.g., pay, work conditions, and interpersonal relations) sources of job satisfaction. In their study, pharmacists providing direct patient care services were significantly more satisfied based on intrinsic job satisfaction measures than pharmacists not providing patient care. No significant differences in extrinsic job satisfaction measures were found between those involved and those not involved in direct patient care.56 Because the 2018 Virginia Pharmacist Workforce survey employs a single-item measure of overall job satisfaction, which asks participants to consider all aspects of their job that contribute to their satisfaction, it is possible that Virginia pharmacists were primarily extrinsically motivated.

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

4. بحث
مطابق با تحقیقات قبلی در ایالات متحده، 15،18،31،51،52 اکثریت قریب به اتفاق داروسازان ویرجینیا (86٪) از شغل خود راضی بودند. این اطلاعات برای اعضای فعلی این حرفه دلگرم کننده است و برای دانشجویان انگیزه ای برای در نظر گرفتن داروسازی به عنوان یک انتخاب شغلی است. علیرغم رضایت شغلی کلی، یافته های ما همراه با سایر یافته ها، 18،19 نشان می دهد که سطوح رضایت شغلی در محیط های کاری متفاوت است. این مورد انتظار است زیرا ویژگی‌های محیط کار (مانند فرصت‌های یادگیری، پاداش و به رسمیت شناختن، سبک نظارت، کارکنان و محیط فیزیکی) در محیط‌های کاری متفاوت است و بنابراین ممکن است منجر به سطوح متفاوتی از رضایت شغلی شود. مشابه یافته‌های ما. یک الگو در میان سایر مطالعات نشان داد که رضایت شغلی برای داروسازانی که در داروخانه های محلی مستقل کار می کنند بیشتر است، 15،51،53، و برای کسانی که در داروخانه های زنجیره ای کار می کنند، کمتر است. 15،18،30،51 نارضایتی شغلی در بین داروسازان شاغل در گزارش شده است که داروخانه‌های زنجیره‌ای جامعه به دلیل افزایش حجم کار، استرس کاری، تعارض در محل کار، و زمان کمتر برای استراحت و تعامل با همکاران به دلیل کمبود پرسنل است. 19،51

نوع کار و نسبت زمان صرف شده در هر فعالیت نیز می تواند سطوح مختلف رضایت را در محیط های داروخانه توضیح دهد. لاپان و همکاران دریافتند که داروسازان مراقبت طولانی‌مدت که بیشتر درگیر فعالیت‌های توزیع بودند، استرس بیشتری را به دلیل وقفه‌های مربوط به کار بیشتر گزارش کردند و نسبت به کسانی که بیشتر در فعالیت‌های مشاوره شرکت داشتند، احساس رضایت کمتری داشتند. و اولسن و همکاران دریافتند که داروسازان بیمارستانی که بیشتر درگیر نقش‌های بالینی و بیمار محور بودند، نسبت به داروسازان بیمارستانی که وظایف توزیع را انجام می‌دادند، رضایت بیشتری را گزارش کردند. مطالعات دیگر رضایت شغلی بالاتری را در میان داروسازان با فعالیت‌های مدیریتی بیشتر نسبت به همتایان خود که بیشتر درگیر توزیع بودند، نشان دادند. .53,55

۰۷ تیر ۰۱ ، ۱۷:۲۲ ۰ نظر

دانلود مقاله در مورد توسعه هوش فرهنگی

عنوان مقاله:

بهینه سازی توسعه هوش فرهنگی با در نظر گرفتن انواع مختلف تغییر

Optimizing cultural intelligence development by considering different types of change

سال انتشار: 2022

رشته: مدیریت

گرایش: مدیریت منابع انسانی

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله توسعه هوش فرهنگی

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI مدیریت

 

مقالات ISI مدیریت منابع انسانی

 

5. Discussion

Synergizing work on the types of change in individual competencies (Goleman, 1985; Golembiewski et  al., 1976; Schaubroeck & Green, 1989) with research on CQ development (Thomas, 2006; Earley & Mosakowski, 2004), this work explains how the process of CQ development may involve not only a change in the mean CQ scores over time but also CQ reconceptualization (i.e., gamma change) and recalibration of CQ scales (i.e., beta change). Although methods like CFA have been widely recommended (Vandenberg & Lance, Riordan et  al., 2001, Vandenberg & Morelli, 2016) for establishing the stability of CQ conceptualization and CQ scales’ calibration over time, only a small handful of CQ development studies took the opportunity to do so. This omission of the CQ conceptual and measurement invariance testing suggests that researchers were either naïve to the existence of the potential beta and gamma changes or simply assumed the lack of beta and gamma changes without explicitly testing for them.

This omission could possibly explain the inconsistent and often conflicting findings in previous CQ development studies reporting a lack of change in CQ or deterioration of CQ after cross-cultural training and education interventions focused on CQ development. It is plausible that the decline in CQ could be explained by participants changing their calibration (i.e., interpretation) of CQ scales as they learned and gained experience with cross-cultural knowledge, skills, and adaptation during interventions. This change in the interpretation of CQ scales, which could be determined by testing the nonequivalence of factor loadings of the pre- and post-intervention CQ scale items, would indicate the presence of beta change. It is also plausible that participants may have changed their conceptualization of CQ during interventions. They might have learned about new factors required for cross-cultural adaptation that they had not previously considered. For example, before training, participants might have thought that cross-cultural adaptation requires knowledge about different customs and norms; however, after engaging in cross-cultural training, they might have reconceptualized CQ to include not only knowledge but behavioral skills and motivation to adapt. This reconceptualization of CQ, which could be determined by testing the nonequivalence of CQ factor structures before and after interventions, would indicate the presence of gamma change. If beta change or gamma change is present, it would be incorrect to conclude that there was a lack of change in CQ when the change in CQ means is insignificant and vice versa. On the contrary, the presence of gamma change or beta change may indicate that participants experienced CQ development.

5.1.  Implications for research

Testing for the presence of gamma change in CQ development studies may provide helpful and necessary data for research making strides on CQ conceptualization. Scholars put forth different conceptualizations of CQ with different types and number of dimensions, arguing that some dimensions might be more important than others (Earley & Ang, 2003; Rockstuhl & Van Dyne, 2018, Thomas et  al., 2008). Looking for the presence of gamma change by examining before- and after-intervention factor structures of CQ would help scholars understand how the conceptualization of CQ evolves as individuals move through the different stages of CQ development. It would also help in determining which dimensions are more likely to undergo a conceptual change under various types of training. Plausibly experiential training might result in participants gaining an enhanced conceptualization of the behavioral CQ dimension as they gain different skills and expand their behavioral repertoire. On the other hand, training grounded in the analyses of scenarios and case studies might result in participants reconceptualizing the metacognitive CQ dimension as they reconstruct their understanding of what mindfulness, awareness, and reflection entail.

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

5. بحث

هم افزایی کار بر روی انواع تغییر در شایستگی های فردی (گلمن، 1985؛ گلمبیفسکی و همکاران، 1976؛ شوبروک و گرین، 1989) با تحقیق در مورد توسعه CQ (توماس، 2006؛ ارلی و موساکوسکی، 2004)، این کار توضیح می دهد که چگونه فرآیند توسعه CQ ممکن است نه تنها شامل تغییر در میانگین نمرات CQ در طول زمان باشد، بلکه همچنین شامل مفهوم سازی مجدد CQ (یعنی تغییر گاما) و کالیبراسیون مجدد مقیاس های CQ (یعنی تغییر بتا) باشد. اگرچه روش هایی مانند CFA به طور گسترده ای توصیه شده است (واندنبرگ و لنس، ریوردان و همکاران، 2001، وندنبرگ و مورلی، 2016) برای ایجاد ثبات مفهوم سازی CQ و کالیبراسیون مقیاس های CQ در طول زمان، تنها تعداد کمی از مطالعات توسعه CQ انجام شد. فرصت انجام این کار این حذف از آزمایش بی‌تغییر مفهومی و اندازه‌گیری CQ نشان می‌دهد که محققان یا نسبت به وجود تغییرات بالقوه بتا و گاما ساده لوح بوده‌اند یا صرفاً فقدان تغییرات بتا و گاما را بدون آزمایش صریح برای آنها فرض کرده‌اند.

این حذف احتمالاً می تواند یافته های متناقض و اغلب متناقض در مطالعات قبلی توسعه CQ را توضیح دهد که عدم تغییر در CQ یا بدتر شدن CQ را پس از آموزش بین فرهنگی و مداخلات آموزشی متمرکز بر توسعه CQ گزارش می کند. قابل قبول است که کاهش در CQ را می توان با تغییر کالیبراسیون (یعنی تفسیر) مقیاس های CQ در حین یادگیری و کسب تجربه با دانش، مهارت ها و سازگاری بین فرهنگی در طول مداخلات توضیح داد. این تغییر در تفسیر مقیاس‌های CQ، که می‌تواند با آزمایش عدم هم ارزی بارهای عاملی موارد مقیاس CQ قبل و بعد از مداخله تعیین شود، نشان‌دهنده وجود تغییر بتا است. همچنین قابل قبول است که شرکت کنندگان ممکن است مفهوم خود را از CQ در طول مداخلات تغییر داده باشند. آنها ممکن است در مورد عوامل جدید مورد نیاز برای سازگاری بین فرهنگی که قبلاً در نظر نگرفته بودند، یاد گرفته باشند. به عنوان مثال، قبل از آموزش، شرکت کنندگان ممکن است فکر کنند که سازگاری بین فرهنگی نیازمند دانش در مورد آداب و رسوم و هنجارهای مختلف است. با این حال، پس از درگیر شدن در آموزش بین فرهنگی، آنها ممکن است CQ را مجدداً مفهوم سازی کرده باشند تا نه تنها دانش، بلکه مهارت های رفتاری و انگیزه سازگاری را نیز شامل شود. این مفهوم سازی مجدد از CQ، که می تواند با آزمایش عدم هم ارزی ساختارهای عامل CQ قبل و بعد از مداخلات تعیین شود، وجود تغییر گاما را نشان می دهد. اگر تغییر بتا یا تغییر گاما وجود داشته باشد، این نتیجه گیری درست نیست که وقتی تغییر در میانگین CQ ناچیز است، تغییری در CQ وجود ندارد و بالعکس. در مقابل، وجود تغییر گاما یا تغییر بتا ممکن است نشان‌دهنده این باشد که شرکت‌کنندگان توسعه CQ را تجربه کردند.

۰۷ تیر ۰۱ ، ۱۴:۲۳ ۰ نظر