عنوان مقاله:
سهم مرگ و میر ناشی از الکل در شکاف امید به زندگی بین افراد مبتلا به افسردگی و بدون افسردگی - مقایسه بین کشوری
The contribution of alcohol-related deaths to the life-expectancy gap between people with and without depression – a cross-country comparison
سال انتشار: 2022
رشته: پزشکی - روانشناسی
گرایش: روانپزشکی - بهداشت عمومی - روانشناسی عمومی - روانشناسی بالینی
دانلود رایگان این مقاله:
دانلود مقاله سهم تلفات الکلی
مشاهده سایر مقالات جدید:
مقالات ISI پزشکی
مقالات ISI روانشناسی
4. Discussion
4.1. Main findings and their significance
We used population data from administrative registers in Denmark, Finland, Sweden, and Turin, to quantify the contribution of alcohol-related mortality to the lower life expectancy of people with depression. The lower life-expectancy of depressed psychiatric inpatients is well established and our estimates (19 years in Denmark, 16 in Finland, and 13 in Sweden) were in accordance with earlier studies from the Nordic countries (Laursen et al., 2016, Nordentoft et al., 2013) and West Australia (Lawrence et al., 2013). Less is known about the life-expectancy of depressed people outside specialized psychiatric treatment settings. We showed that the life-expectancy gap was much smaller for antidepressant-treated outpatients (nine years in Finland and seven in Turin), and closer to the three-to-four-year gap observed among a general-population sample of Canadians with clinically assessed depression (Steensma et al., 2016). This is a valuable contribution to the earlier literature, which has mainly assessed patients in specialized care (Laursen et al., 2016, Lawrence et al., 2013, Nordentoft et al., 2013). The setting (inpatient, specialized outpatient, primary care, general population) is likely related to depression severity and thus conclusions on the life-expectancy gap should not be based on data from specialized psychiatric treatment settings alone. Since antidepressants are most often prescribed by general practitioners, our analysis provides a more comprehensive picture on the role of alcohol in the mortality of people with depression across different treatment settings. While the life-expectancy gap in Finland was smaller among antidepressant-treated outpatients, the relative contribution of alcohol-related deaths was similar to that among depressed psychiatric inpatients.
We assessed the contribution of alcohol-related deaths in various ways: by (1) the observed number of deaths where alcohol was the underlying cause (all countries), (2) the observed number of deaths where alcohol was the underlying or contributory cause (Denmark, Finland, and Sweden), and (3) the estimated number of alcohol-attributable deaths based on alcohol-attributable fractions (Finland and Turin). When only considering deaths with alcohol as an underlying cause – i.e. the least comprehensive measure of alcohol-related mortality – the contribution to the life-expectancy gap was smallest, around 15 % in Denmark, 13–14 % in Finland, 2.5 % in Sweden, and 0.5 % in Turin. The Danish and Finnish figures correspond to a recent register-study from Denmark showing that of the excess life-years lost among those with any mood disorder, around 19% among men and 11 % among women were due to deaths with alcohol misuse as the underlying cause (Plana-Ripoll et al., 2019). These results are, however, not fully comparable to ours since they include other mood disorders such as bipolar disorder, for which mortality may be higher than for unipolar depressive disorders (Walker et al., 2015). Our results for Sweden and Turin correspond to those for West Australia (Lawrence et al., 2013). The contribution of weighted alcohol deaths was around 13 % in Finland and around three percent in Turin. For the most comprehensive, and arguably the best measure of alcohol-related deaths (Trias-Llimós et al., 2018), the observed underlying and contributory causes combined, the contribution was as large as 34 % in Denmark, 26–31 % in Finland, and 12 % in Sweden. This is less than in a prior Finnish study showing that all alcohol-related deaths accounted for 50 % of the excess mortality of depressed in- and outpatients at ages 40–74 among men and around 30% among women. This is likely due to the different age-spans. We assessed life expectancy at age 25, which is heavily influenced by deaths occurring at younger ages. As mortality to alcohol-related causes peaks between ages 40–74 (Mäkelä, 1998), its contribution was larger in the previous Finnish study.
Of the deaths where alcohol was a contributory cause, around half in Finland and around 20 % in Denmark and Sweden were deaths were the underlying cause of death was suicide, violence or accident. For these deaths, the coroner considered alcohol intoxication to be a causal factor in the events leading to death, and thus mere alcohol intoxication at the time of death was not sufficient for a death to be classified as alcohol related. However, it can be argued that an alcohol-related suicide could have taken place even without alcohol and including them would inflate the contribution of alcohol-related deaths in the lower life expectancy of people with depression. This would be further emphasized by the fact that deaths occurring at young ages, such as suicides, contribute heavily to the gap in life expectancy because of the large number of life-years lost. However, even after excluding all alcohol-related suicides from the alcohol-related deaths the contribution remained large: 30% among Danish inpatients, around 22 % among Finnish inpatients and outpatients, and around 8% among Swedish inpatients.
(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)
4. بحث
4.1. یافته های اصلی و اهمیت آنها
ما از دادههای جمعیت از ثبتهای اداری در دانمارک، فنلاند، سوئد و تورین استفاده کردیم تا سهم مرگ و میر ناشی از مصرف الکل را در کاهش امید به زندگی افراد مبتلا به افسردگی تعیین کنیم. امید به زندگی کمتر بیماران بستری روانپزشکی افسرده به خوبی ثابت شده است و برآوردهای ما (19 سال در دانمارک، 16 سال در فنلاند، و 13 سال در سوئد) مطابق با مطالعات قبلی در کشورهای شمال اروپا بود (Laursen et al., 2016, Nordentoft et al. همکاران، 2013) و استرالیای غربی (لارنس و همکاران، 2013). اطلاعات کمتری در مورد امید به زندگی افراد افسرده در خارج از مراکز درمانی تخصصی روانپزشکی وجود دارد. ما نشان دادیم که شکاف امید به زندگی برای بیماران سرپایی تحت درمان با داروهای ضدافسردگی بسیار کمتر بود (نه سال در فنلاند و هفت سال در تورین)، و نزدیکتر به فاصله سه تا چهار ساله مشاهدهشده در میان یک نمونه جمعیت عمومی از کاناداییهای مبتلا به افسردگی را ارزیابی کرد (Steensma et al., 2016). این کمک ارزشمندی به ادبیات قبلی است که عمدتاً بیماران را در مراقبت های تخصصی ارزیابی کرده است (Laursen et al., 2016, Lawrence et al., 2013, Nordentoft et al., 2013). این محیط (بیماری، سرپایی تخصصی، مراقبت های اولیه، جمعیت عمومی) احتمالاً با شدت افسردگی مرتبط است و بنابراین نتیجه گیری در مورد شکاف امید به زندگی نباید تنها بر اساس داده های مراکز درمانی تخصصی روانپزشکی باشد. از آنجایی که داروهای ضد افسردگی اغلب توسط پزشکان عمومی تجویز می شوند، تجزیه و تحلیل ما تصویر جامع تری از نقش الکل در مرگ و میر افراد مبتلا به افسردگی در محیط های مختلف درمانی ارائه می دهد. در حالی که شکاف امید به زندگی در فنلاند در میان بیماران سرپایی تحت درمان با داروهای ضد افسردگی کمتر بود، سهم نسبی مرگ و میر ناشی از مصرف الکل مشابه با بیماران بستری روانپزشکی افسرده بود.
ما سهم مرگهای ناشی از مصرف الکل را به روشهای مختلف ارزیابی کردیم: (1) تعداد مشاهدهشده مرگهایی که در آن الکل عامل زمینهای بود (همه کشورها)، (2) تعداد مشاهدهشده مرگهایی که در آن الکل علت زمینهای یا کمککننده بود ( دانمارک، فنلاند، و سوئد) و (3) تعداد تخمینی مرگ و میر ناشی از الکل بر اساس بخش های قابل انتساب الکل (فنلاند و تورین). زمانی که مرگ و میر ناشی از الکل را به عنوان یک علت زمینهای در نظر میگیریم - یعنی کمترین معیار مرگ و میر ناشی از مصرف الکل - سهم در شکاف امید به زندگی کمترین بود، حدود 15٪ در دانمارک، 13-14٪ در فنلاند، 2.5٪ در سوئد. و 0.5 درصد در تورین. ارقام دانمارکی و فنلاند مربوط به یک مطالعه ثبتی اخیر از دانمارک است که نشان میدهد از سالهای زندگی بیش از حد از دست رفته در میان افراد مبتلا به هر گونه اختلال خلقی، حدود 19 درصد در میان مردان و 11 درصد در میان زنان به دلیل مرگ و میر ناشی از سوء مصرف الکل به عنوان زمینهای بوده است. علت (Plana-Ripoll et al., 2019). با این حال، این نتایج به طور کامل با نتایج ما قابل مقایسه نیستند، زیرا شامل سایر اختلالات خلقی مانند اختلال دوقطبی هستند، که ممکن است مرگ و میر برای آنها بیشتر از اختلالات افسردگی تک قطبی باشد (Walker et al., 2015). نتایج ما برای سوئد و تورین با نتایج مربوط به استرالیای غربی مطابقت دارد (لارنس و همکاران، 2013). سهم مرگ و میر وزنی الکل در فنلاند حدود 13 درصد و در تورین حدود سه درصد بود. برای جامعترین و مسلماً بهترین اندازهگیری مرگهای مرتبط با الکل (Trias-Llimós و همکاران، 2018)، عوامل زمینهای و کمککننده مشاهدهشده در کنار هم، سهم به 34 درصد در دانمارک، 26 تا 31 درصد در فنلاند و 12 درصد در سوئد. این میزان کمتر از مطالعه قبلی فنلاندی است که نشان میدهد تمام مرگهای ناشی از الکل 50 درصد از مرگ و میر بیش از حد بیماران افسرده بستری و سرپایی در سنین 40 تا 74 سالگی در میان مردان و حدود 30 درصد در میان زنان را تشکیل میدهند. این احتمالاً به دلیل سنین مختلف است. ما امید به زندگی را در سن 25 سالگی ارزیابی کردیم که به شدت تحت تاثیر مرگ و میر در سنین پایین تر است. از آنجایی که مرگ و میر ناشی از علل مرتبط با الکل بین سنین 40 تا 74 سال به اوج می رسد (Mäkelä، 1998)، سهم آن در مطالعه قبلی فنلاند بیشتر بود.