چکیده

 

پیشینه: بسیاری از بیماری های مزمن ، خطر ابتلا به علائم افسردگی  را افزایش می دهند، اما مطالعات کمی در مورد اینکه آیا این بیماری ها بر ترکیب علائمی که احتمالا فرد تجربه کرده است نیز تاثیر دارد، مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که خطر ابتلا و پیشرفت افسردگی ممکن است بین بیماریهای مزمن متفاوت باشد، ما از تحلیل شبکه ای برای بررسی چگونگی پیوستگی  علائم افسردگی قبل و بعد از تشخیص دیابت، بیماری های قلبی، سکته و سرطان استفاده کردیم.
روش کار: شرکت کنندگان (N=7779) از نظرسنجی طولی مطالعه سلامت و بازنشستگی بودند. شرکت کنندگان در صورتی واجد شرایط بودند که علائم افسردگی را دو یا چهار سال قبل و بعد از تشخیص دیابت، بیماری های قلبی، سرطان یا سکته داشته باشند. ما یک گروه کنترل بدون بیماری مزمن تشکیل دادیم که از نظر سن، جنس و پیشینه نژادی با افراد مبتلا به این بیماری مطابقت داشته باشد. شبکه های علائم افسردگی را ایجاد کردیم و پیوستگی کلی آن شبکه ها و نمرات مجموع علائم افسردگی را برای قبل و بعد از تشخیص هر بیماری مورد مقایسه قرار دادیم.
نتایج: نمرات مجموع علائم افسردگی با تشخیص هر بیماری افزایش یافت. پیوستگی علائم افسردگی برای تمام بیماری ها به جز سکته بدون تغییر باقی ماند که در این مورد پیوستگی با تشخیص کاهش پیدا کرد.
محدودیت ها: همبودی  با سایر بیماری های مزمن کنترل نشده بود، زیرا ما بر بروز  بیماری های خاص تمرکز کردیم. 
نتیجه گیری: نتایج ما نشان می دهد که اگرچه سطح متوسط علائم افسردگی بعد از تشخیص بیماری مزمن افزایش می یابد، اما در بیشتر بیماری های مزمن، این تغییرات در ساختار شبکه ای علائم افسردگی منعکس نمی-شوند. 

1. مقدمه


          افسردگی نوعی اختلال روانپزشکی ناهمگن  است که اغلب با بیماری های دیگر همراه است (راش و راش، 2007). به نظر می رسد که این ارتباط ها دو طرفه هستند: افراد مبتلا به افسردگی در معرض خطر ابتلا به چندین بیماری مزمن مانند دیابت، بیماری های قلبی و عروقی، سرطان و سکته قرار دارند (اوتزنایدر و همکاران، 2007؛ شین و همکاران، علی و همکاران، 2006؛ ویلیامز و همکاران، 2004؛ اندرسون و همکاران، 2001، موسوی و همکاران، 2007)، اما بیماری های مزمن ممکن است در بروز افسردگی نیز نقش داشته باشند (علی و همکاران، 2006؛ اندرسون و همکاران، 2001؛ هاکت و اندرسون، 2005)، زیرا سازگاری روانشناختی  با بیماری های مزمن می تواند بسیار چالش برانگیز باشد (دریدر و همکاران، 2008). علاوه بر این، مطالعات نشان می دهد که وقوع بیماری مزمن و افسردگی باعث بدتر شدن سلامتی در مقایسه با داشتن یک بیماری به تنهایی شود (موسوی و همکاران، 2007) و چنین رویدادی با افزایش مرگ و میر همراه بوده است (ویلیامز و همکاران، 2004؛ پینکارت و دوبرشتین، 2010). افسردگی شامل علائم مختلفی از جمله، کج خلقی، اختلال در خواب، تنهایی، عدم ابتکار و فقدان لذت  می شود. با این وجود، مشخص نیست که آیا الگوی علائم بسته به وضعیت بیماری جسمی متفاوت است یا خیر.
            شدت افسردگی با شمارش تعداد علائم افسردگی برای یک فرد خاص اندازه گیری شده است (تشخیصی و آماری، 2013)، اما گفته می شود که چنین مقیاس کلی ممکن است به اندازه کافی پیچیدگی افسردگی را نشان ندهد (فرید و نسی، 2015). یک روش جایگزین بررسی ساختار شبکه و پویایی علائم افسردگی خاص است، یعنی اینکه چگونه علائم به هم متصل هستند. برای مثال، شبکه ای متراکم تر و محکم تر ممکن است خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی را نشان دهد (کرامر و همکاران، 2016). همچنین یک ساختار شبکه ای به شدت مرتبط با علائم افسردگی، افسردگی پایدار را در مقایسه با افسردگی ناپایدار نشان داده است (ون بورکولو و همکاران، 2015). ساختار شبکه ای علائم افسردگی نیز ممکن است نسبت به تغییرات در سلامت جسمی حساس باشد. 

این مقاله در نشریه الزویر منتشر شده و ترجمه آن با عنوان  علائم افسردگی  در سایت ای ترجمه به صورت رایگان قابل دانلود می باشد. جهت دانلود رایگان مقاله فارسی و انگلیسی روی عنوان فارسی (آبی رنگ) کلیک نمایید.
منبع:

Connectivity of depression symptoms before and after diagnosis of a chronic disease: A network analysis in the U.S. Health and Retirement Study