چکیده
هدف: هدف از این مقاله تشخیص و توصیف فناوریهای مدیریت دانش (که به اختصار KM نامیده شده است) مطابق با پشتیبانی آنها برای استراتژی است.
طراحی/ روششناسی/رویکرد: این مقاله از روش توسعه پایگاه شناختی به منظور توصیف روابط بین فناوری، مدیریت دانش(KM) و استراتژی استفاده میکند و دستهبندی فناوریهای فعلی مدیریت دانش(KM) را بر اساس این روابط انجام میدهد. پایگاهشناختها مشخصات رسمی از مفاهیمی در یک دامنه و روابط بین آنها است، و به منظور تسهیل درکی مشترک و اشتراکگذاری دانش مورد استفاده قرار میگیرد. این مطالعه به طور ویژه بر روی دو زیر دامنه از حوزه مدیریت دانش (KM) تمرکز کرده است: استراتژیهای مدیریت دانش(KM) و فناوریهای مدیریت دانش(KM).
یافتهها: "استراتژی مدیریت دانش (KM)" دارای سه معنا در پیشینه پژوهش است: رویکردی برای مدیریت دانش(KM)، استراتژی دانش، و پیادهسازی استراتژی مدیریت دانش(KM). همچنین، فناوریهای مدیریت دانش(KM)، به پشتیبانی استراتژی از طریق ابتکارهای مبتنی بر استراتژیهای خاص دانش و رویکردهایی برای مدیریت دانش(KM) میپردازد. این مطالعه به مشخصسازی وجه تمایز بین سه نوع فناوری مدیریت دانش(KM) خواهد پرداخت: اجزاء فناوریها، برنامههای کاربردی مدیریت دانش(KM)، و برنامههای کاربردی کسب و کار این سه مورد هستند. تمامی این موارد را میتوان از نظر «ایجاد»و «انتقال» استراتژیهای دانش، و «شخصیسازی»و «تدوین» رویکردهایی برای مدیریت دانش (KM) توصیف کرد.
محدودیتها و مفاهیم تحقیق: چهارچوب حاصلشده نشان میدهد که فناوریهای مدیریت دانش (KM) را در زمینه ابتکارهای عملیاتی بهتر میتوان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، و بهتر از استفاده از رویکردهای رایجی است که آنها را با فرآیندهای دانش مرتبط میسازد. ابتکارهای عملیاتی مدیریت دانش سبب فراهمسازی عناصر متنی وابسته بقراین و عناصر پیشزمینهای ضروری به منظور توضیح فناوری اتخاذی و استفاده از آن است.
مفاهیم کاربردی: این چهارچوب نشاندهنده سه حالت جایگزین برای اتخاذ فناوریهای مدیریت دانش سازمانی است: توسعه سفارشی سیستمهای مدیریت دانش برای اجزای فناوری در دسترس، خرید برنامههای کاربردی مختص مدیریت دانش، یا حرید برنامههای کاربردی کسب و کار محور که قابلیتهای مدیریت دانش در آنها جاسازی شده است. همچنین لیستی از فناوریهای متناسب و معیارهای کافی برای انتخاب هر یک از موارد را فراهم میسازد.
اصالت/ ارزش: در میان بسیاری از مطالعاتی که برای تجزیه و تحلیل نقش فناوری اطلاعات در مدیریت دانش صورت گرفته است، مشارکت با استراتژی تا به حال نادیده گرفته شده است. این مقاله سعی در پر کردن این خلاء دارد، بدین منظور کمکهای گوناگونی را از طریق تعریفی واضح از مفهوم و نمایش روابط به شکل تصویری یکپارچهشده ارائه خواهد داد. استفاده از پایگاه شناخت، به عنوان یک روش جایگزین برای محصولات مصنوعی نیز، امری غیر معمول در حوزه مقالههایی با این موضوع است.