چکیده

            محصولات غذایی جدید شانس بالایی برای شکست بازار دارند. برای بهبود شانس موفقیت محصول جدید، یک رویکرد مبتنی بر مصرف‌کننده برای توسعه محصول توصیه شده‌است. این روش بر اهمیت تناسب مطلوب بین نیازهای مصرف کنندگان و محصول جدید تاکید دارد. برای رسیدن به این هدف، متخصصان غذا انواع و روش‌های مختلف داده مصرف کنندگان را تولید و استفاده می‌کنند. با این حال، مطالعات بسیار کمی نشان می دهد که میزان مصرف مواد مصرفی در توسعه محصولات صنایع غذایی چگونه است. این مطالعه به بررسی میزان استفاده از داده های مختلف مصرف کننده در مراحل مختلف، یعنی توسعه محصول جدید (NPD) و چرخه عمر محصول (PLC) و همچنین روش های جمع آوری داده های آنها پرداخته است. در مطالعه حاضر داده های مصرف کننده را به سه نوع تقسیم می کند:مشارکت مصرف کننده، گرایش غذایی و داده های عامل محیطی. نتایج نشان داد که بیش از 85 درصد از پاسخ دهندگان از سه نوع داده در  توسعه محصول جدیدNPD استفاده می کنند، در حالی که به ندرت از داده های مصرف کننده در چرخه عمر محصول PLC استفاده می کنند. پاسخ دهندگان اغلب از روش های جمع آوری داده ها مانند گروه های تمرکز، نظرسنجی مصرف کنندگان و جمع آوری داده های غیرمستقیم (به عنوان مثال، اینترنت، مجلات) استفاده می کنند. این روش‌ها در اطمینان از موفقیت محصول و توسعه محصولات جدید به جهان کم‌تر موثر هستند. در حقیقت، بیش از نیمی از پاسخ دهندگان هرگز به ندرت بر روی پروژه‌های جدید کار می‌کردند. افزایش استفاده از داده‌های مصرف‌کننده در چرخه عمر محصول PLC و تطبیق روش‌های جمع‌آوری داده به نوع پروژه و مرحله (فاز) توسعه محصول، فرصت‌هایی را برای شرکت‌های غذایی فراهم می‌کند تا شانس موفقیت محصول جدید را بهبود بخشد.

1. معرفی

         شکست محصولات جدید مواد غذایی هنوز یک نتیجه نهایی غالب فعالیت های توسعه بسیاری از شرکت ها است. نیلسن گزارش داد که بین سال های 2011 تا 2013، ۷۶ درصد از کالاهای مصرفی در بازار، یک سال در بازار دوام نیاورده است، در حالی که ۴۵ درصد کم‌تر از نیم سال در بازار باقی ماندند (Dijksterhuis، 2016). در چند دهه گذشته، شرکت ها از یک رویکرد مبتنی بر مصرف کننده یا مبتنی بر مصرف به منظور توسعه محصول برای طراحی محصولات غذایی موفق جدید استفاده کرده اند. بوسی و سیبرت (2018) یک مرور کلی از تعاریف توسعه محصولات مبتنی بر مصرف کننده و مبتنی بر مصرف را ارائه کردند. در اینجا، توصیف توسعه محصولات مصرفی را برای رسیدن به درجه مطلوب مناسب بین نیازهای جدید و نیازهای مصرف کنندگان (Costa and Jongen، 2006) می پذیریم.

          برای تعیین درجه مطلوب مناسب بین محصول جدید و نیازهای مصرف کنندگان هدف، شرکت های مواد غذایی از روش های مختلف برای جمع آوری اطلاعات مربوط به نیازها و ترجیحات مصرف کنندگان استفاده می کنند (بوسی و زیبرت، 2018؛ نیسن و لیشات، 1995). با توجه به ساگای و موسکوویتز( 2013)، تعدادی از آزمون ها برای به دست آوردن پاسخ مصرف کننده به ایده های محصول، مفاهیم و محصولات فیزیکی برای ارزیابی سطح پذیرش محصول در صنایع غذایی مورد استفاده قرار گرفت (ساکای و موسکوویتز، 2013). این تست ها برای به دست آوردن اطلاعات مربوط به مشارکت مصرف کننده مفید بوده است (یانسان و دانکبار ، 2008). سایر انواع داده ها همچنین می توانند برای تعیین درجه مطلوب مناسب، مانند داده های مربوط به گرایش های تغذیه فعلی یا داده های جمع آوری شده در مورد عوامل محیطی که نیاز و ترجیحات مصرف کننده را تحت تأثیر قرار می دهند، مانند جمعیت شناسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی یا تکنولوژیکی ( جانسن و دانکبار، 2008؛ ستوارت ناکس و میشل، 2003؛ گرانترت و همکاران، 1996).

این مقاله در نشریه الزویر منتشر شده و ترجمه آن با عنوان  شرکت های غذایی در سایت ای ترجمه به صورت رایگان قابل دانلود می باشد. جهت دانلود رایگان مقاله فارسی و انگلیسی روی عنوان فارسی (آبی رنگ) کلیک نمایید.
منبع:

Understanding consumer data use in new product development and the product life cycle in European food firms – an empirical study