عنوان مقاله:
مدیریت سود و تعدیل نظری در الگوی عملکرد ساختار سرمایه: شواهدی از اقتصادهای APTA
Earnings management and theoretical adjustment in capital structure performance pattern: Evidence from APTA economies
سال انتشار: 2022
رشته: مدیریت - اقتصاد
گرایش: اقتصاد مالی - مدیریت مالی
دانلود رایگان این مقاله:
مشاهده سایر مقالات جدید:
2. Literature and hypotheses development
The concept of earnings management is as deeply rooted as the concept of earnings. The concept of earnings management was first introduced in 1939 by Hicks (co-author of the GAAP rules) on book value and capital (Hicks, 1939). Hicks demonstrated that the “true earnings” are not observable, so the GAAP can comprise many accounting choices, thereby facilitating earnings management. Later researchers have offered various different definitions of earnings management.6 However, according to the comprehensive definition by Healy and Wahlen (1999), earnings management occurs when managers use their own judgment in financial reporting and in structuring transactions to alter financial reports, either to mislead stakeholders about the underlying economic performance of the company or to influence contractual outcomes that depend on the accounting figures reported. Several studies have been conducted on earnings management and its impact on other aspects of business, such as cash flow, firm profitability, ownership structure, and stock returns, but the impact of earnings management on the capital structure is still unaddressed. In the corporate world, the concept of capital structure is as old as the concept of the economy. The capital structure means the relative shares of debt and equity financing (Van Horne & Wachowicz, 2005), determined on the basis of some tangible and intangible facts (Schwartz, 1959). Debt includes fixed payments, however, equity holders enjoy residual income in the form of dividends as well as interest on their ownership (Van Horne & Wachowicz, 2005). During the 1950s, the linkage between a firm's capital structure and the influential factors of the debt-equity mix resulted in the pathbreaking theory by Modigliani and Miller (1958).
4. Empirical analysis
The estimated results evaluate the performance of the capital structure. In other words, the model explains the impact of the capital structure on firm performance. This model is estimated to compare the results of nondiscretionary performance in order to examine the role of earnings management. Table 2 Lists the estimated results for China, India, Pakistan, Bangladesh, and Sri Lanka. The model estimates measure firm performance through the capital structure. The fixed and random effects are both estimated, but only the efficient results are reported after the application of diagnostics and robustness tests, such as the Hausman test and a redundant fixed-effects test. Leverage is significant ( p < 0.05) in all countries, and it is negatively associated with firm performance in all the countries except India. The negative association of leverage with firm performance supports the trade-off theory (Kester, 1986; Rajan & Zingales, 1995; Titman & Wessels, 1988), which suggests that firms set the target capital structure ratio, and this ratio is determined through trade-offs between the benefits of debt, that is, tax shield, and the cost of debt, that is, bankruptcy costs. However, in India, firm performance is positively related to leverage, supporting the agency cost hypothesis, which states that an increase in debt reduces the agency cost by reducing managerial control over free cash flow. Agency cost issues (Jensen, 1986; Jensen & Meckling, 1976) are more prevalent in manufacturing in India than in other countries. We conclude from the results that, among the countries studied, firm performance in Sri Lanka is the most sensitive to the capital structure, as it has the highest factor loading.
(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)
2. توسعه ادبیات و فرضیه ها
مفهوم مدیریت سود به اندازه مفهوم سود ریشه دارد. مفهوم مدیریت سود اولین بار در سال 1939 توسط هیکس (همکار نویسنده قوانین GAAP) در مورد ارزش دفتری و سرمایه معرفی شد (هیکس، 1939). هیکس نشان داد که "درآمد واقعی" قابل مشاهده نیست، بنابراین GAAP می تواند گزینه های حسابداری زیادی را شامل شود، در نتیجه مدیریت سود را تسهیل می کند. محققین بعدی تعاریف مختلفی از مدیریت سود ارائه کرده اند.6 اما، طبق تعریف جامع هیلی و والن (1999)، مدیریت سود زمانی اتفاق می افتد که مدیران از قضاوت خود در گزارشگری مالی و ساختار معاملات برای تغییر گزارش های مالی استفاده کنند. گمراه کردن ذینفعان در مورد عملکرد اقتصادی اساسی شرکت یا تأثیرگذاری بر نتایج قراردادی که به ارقام حسابداری گزارش شده بستگی دارد. مطالعات متعددی در مورد مدیریت سود و تأثیر آن بر سایر جنبههای کسبوکار، مانند جریان نقدی، سودآوری شرکت، ساختار مالکیت و بازده سهام انجام شده است، اما تأثیر مدیریت سود بر ساختار سرمایه هنوز بررسی نشده است. در دنیای شرکتها، مفهوم ساختار سرمایه به قدمت مفهوم اقتصاد است. ساختار سرمایه به معنای سهم نسبی بدهی و تامین مالی سهام است (ون هورن و واچوویچ، 2005)، که بر اساس برخی حقایق ملموس و نامشهود تعیین می شود (شوارتز، 1959). بدهی شامل پرداختهای ثابت میشود، با این حال، دارندگان سهام از درآمد باقیمانده در قالب سود سهام و همچنین بهره مالکیت خود برخوردار میشوند (ون هورن و واچوویچ، 2005). در طول دهه 1950، ارتباط بین ساختار سرمایه یک شرکت و عوامل تأثیرگذار ترکیب بدهی و حقوق صاحبان سهام منجر به نظریه راهگشا توسط مودیلیانی و میلر (1958) شد.
4. تحلیل تجربی
نتایج برآورد شده عملکرد ساختار سرمایه را ارزیابی می کند. به عبارت دیگر، مدل تأثیر ساختار سرمایه بر عملکرد شرکت را توضیح می دهد. این مدل برای مقایسه نتایج عملکرد غیر اختیاری به منظور بررسی نقش مدیریت سود برآورد شده است. جدول 2 نتایج تخمین زده شده را برای چین، هند، پاکستان، بنگلادش و سریلانکا فهرست می کند. برآوردهای مدل عملکرد شرکت را از طریق ساختار سرمایه اندازه گیری می کند. اثرات ثابت و تصادفی هر دو تخمین زده میشوند، اما تنها نتایج کارآمد پس از استفاده از تستهای تشخیصی و استحکام، مانند تست هاسمن و تست اثرات ثابت اضافی، گزارش میشوند. اهرم در همه کشورها معنادار است (05/0p<) و با عملکرد شرکت در همه کشورها به جز هند ارتباط منفی دارد. ارتباط منفی اهرم با عملکرد شرکت از نظریه مبادله حمایت می کند (کستر، 1986؛ راجان و زینگالس، 1995؛ تیتمن و وسلز، 1988)، که نشان می دهد شرکت ها نسبت ساختار سرمایه هدف را تعیین می کنند و این نسبت از طریق تجارت تعیین می شود. -تفاوت بین مزایای بدهی، یعنی سپر مالیاتی، و هزینه بدهی، یعنی هزینه های ورشکستگی. با این حال، در هند، عملکرد شرکت به طور مثبت با اهرم مرتبط است، که از فرضیه هزینه نمایندگی حمایت می کند، که بیان می کند که افزایش بدهی با کاهش کنترل مدیریتی بر جریان نقدی آزاد، هزینه آژانس را کاهش می دهد. مسائل مربوط به هزینه نمایندگی (جنسن، 1986؛ جنسن و مکلینگ، 1976) در تولید در هند بیشتر از سایر کشورها رایج است. ما از نتایج به این نتیجه رسیدیم که در بین کشورهای مورد مطالعه، عملکرد شرکت در سریلانکا حساسترین نسبت به ساختار سرمایه است، زیرا بالاترین بار عاملی را دارد.