عنوان مقاله:
ازدواج نادرست؟ انتقال از یک خانواده آسیب دیده به یک خانواده مسئله دار در طلاق غیر توافقی در قرن 21
Performing the Bad Marriage? The Transition from a Troubled to a Troubling Family in the Course of Fault Divorce in the 21st Century
سال انتشار: 2021
رشته: علوم اجتماعی، روانشناسی، حقوق
گرایش: جامعه شناسی، روانشناسی مشاوره ای
دانلود رایگان این مقاله:
مشاهده سایر مقالات جدید:
2. Materials and Methods
To gain insight into the practices that are employed by spouses in court to obtain a divorce, I analysed fault divorce lawsuits. Court files reflect specific perspectives. On the one hand, these files are part of family legislation, which is generated by ‘technologies of culture’ (Vismann 2011, p. 309), such as files. This means that, as well as being generated by following family law provisions, court files also form an important basis for future family law decisions. On the other hand, court files provide insights into a reality that is intersubjectively created by individual, collective, and institutional actors (Parisot et al. 2021). Therefore, these files represent an encounter between legal and social norms, and, more importantly, they form an important part of family reality (Arni 2004). 2.1. Data Collection and Sample The data were selected at the very beginning of the research project (Doing Divorce: Scheidungsprozesse vom 18. Jahrhundert bis zur Gegenwart [Doing Divorce: Divorce Proceedings From the 18th Century Until Today]). The analysed court files were selected from the 2017 volume of the Familien- und erbrechtliche Entscheidungen (Family and inheritance law rulings), which is a series that covers precedent-setting decisions in Austrian family law (e.g., Gitschthaler 2020).
3. Results
The practices in the transition of a fault divorce consist of interconnected individual practices that are characterised through an arrangement of practices of subjectification (Wanka et al. 2020). From this perspective, I focus on the practices of subjectification, such as the addressing or representation of the partners and their marriage, that are used by couples to obtain a fault divorce in the 21st century, and how these practices are related to normative and legal ideas of marriage within a particular life stage. The results of the analysis showed that, above all, the initiating partners were striving to establish a legitimate divorce narrative. The partners involved in the analysed court proceedings used two ways to establish such a narrative. The first way (see Section 3.1) was to describe a disruptive event i.e., a turning point which was, in most cases, a reflection of the grounds for divorce that are explicitly mentioned in law, including violence, adultery, and abandonment. The second way (see Section 3.2) was used when there was no clear distinctive event, and the initiation of the divorce required more explanation. These explanations generally involved a characterisation of the partner instead of a description of a particular event in the marriage. The characterisations of the partner often included a description of the various deficiencies of the spouse that referred to different dimensions of the life course and traced a slow process—i.e., a transition—from the marriage being ‘normal’ to the marriage being ‘bad’. These deficiencies were described in terms of whether the spouse was a healthy and attractive partner (Section 3.2.1), how the spouse performed care work and paid employment (Section 3.2.2), whether the spouse was a decent citizen (Section 3.2.3), and how the spouse managed conflicts and emotions (Section 3.2.4).
(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)
2. مواد و روش ها
برای به دست آوردن بینش در مورد شیوه هایی که توسط همسران در دادگاه برای گرفتن طلاق استفاده می شود، من دعاوی طلاق تقصیر را تجزیه و تحلیل کردم. پرونده های دادگاه دیدگاه های خاصی را منعکس می کنند. از یک طرف، این پروندهها بخشی از قوانین خانواده هستند که توسط «فناوریهای فرهنگ» (Vismann 2011، p. 309) تولید میشوند، مانند پروندهها. این بدان معنی است که پرونده های دادگاه علاوه بر پیروی از مقررات قانون خانواده، مبنای مهمی برای تصمیمات آتی قانون خانواده است. از سوی دیگر، پرونده های دادگاه بینش هایی را در مورد واقعیتی ارائه می دهند که به طور بین الاذهانی توسط بازیگران فردی، جمعی و نهادی ایجاد می شود (Parisot et al. 2021). بنابراین، این پرونده ها نشان دهنده برخورد بین هنجارهای حقوقی و اجتماعی است و مهمتر از آن، بخش مهمی از واقعیت خانواده را تشکیل می دهد (آرنی 2004). 2.1. گردآوری داده ها و نمونه داده ها در همان ابتدای پروژه تحقیقاتی انتخاب شدند (انجام طلاق: Scheidungsprozesse vom 18. Jahrhundert bis zur Gegenwart [انجام طلاق: مجموعه مقالات طلاق از قرن هجدهم تا امروز]). پرونده های دادگاه تجزیه و تحلیل شده از جلد 2017 Familien- und erbrechtliche Entscheidungen (احکام خانواده و قانون ارث) انتخاب شده اند، که مجموعه ای است که تصمیمات مربوط به سابقه در حقوق خانواده اتریش را پوشش می دهد (به عنوان مثال، Gitschthaler 2020).
3. نتایج
شیوههای انتقال طلاق ناشی از عیب شامل اعمال فردی به هم پیوسته است که از طریق ترتیبی از شیوههای سوژهسازی مشخص میشود (وانکا و همکاران 2020). از این منظر، من بر روی شیوههای سوژهسازی تمرکز میکنم، مانند خطاب یا نمایندگی از شرکا و ازدواج آنها، که توسط زوجها برای گرفتن طلاق تقصیر در قرن بیست و یکم استفاده میشود، و اینکه چگونه این شیوهها با هنجاری و قانونی مرتبط هستند. ایده های ازدواج در یک مرحله خاص زندگی نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که بیش از همه، شرکای شروع کننده در تلاش برای ایجاد یک روایت طلاق مشروع بودند. شرکای درگیر در روند دادگاه مورد تجزیه و تحلیل از دو راه برای ایجاد چنین روایتی استفاده کردند. اولین راه (به بخش 3.1 مراجعه کنید) توصیف یک رویداد مخرب یعنی نقطه عطفی بود که در بیشتر موارد بازتابی از دلایل طلاق بود که به صراحت در قانون ذکر شده است، از جمله خشونت، زنا، و ترک. راه دوم (نگاه کنید به بخش 3.2) زمانی استفاده شد که هیچ رویداد متمایز واضحی وجود نداشت، و شروع طلاق نیاز به توضیح بیشتری داشت. این توضیحات عموماً به جای توصیف یک رویداد خاص در ازدواج، شامل توصیف شریک زندگی میشود. خصوصیات شریک زندگی اغلب شامل توصیفی از کاستیهای مختلف همسر بود که به ابعاد مختلف زندگی اشاره داشت و روند آهستهای را دنبال میکرد - یعنی یک گذار - از "عادی" بودن ازدواج به "بد" بودن ازدواج. . این کمبودها برحسب اینکه آیا همسر یک شریک سالم و جذاب است (بخش 3.2.1)، نحوه انجام کارهای مراقبتی و اشتغال با حقوق همسر (بخش 3.2.2)، اینکه آیا همسر یک شهروند شایسته است یا خیر (بخش 3.2. 3) و نحوه مدیریت تعارضات و احساسات همسر (بخش 3.2.4).