عنوان مقاله:
توانمندسازی سیاسی زنان و رشد اقتصادی
Women’s political empowerment and economic growth
سال انتشار: 2022
رشته: اقتصاد
گرایش: اقتصاد مالی - اقتصاد نظری
دانلود رایگان این مقاله:
مشاهده سایر مقالات جدید:
2. Relevant literatures
In this section, we review the theoretical and empirical literatures that serves as building blocks for our subsequent argument. We first review studies on (deep and immediate) determinants of economic growth, focusing on arguments and evidence pertaining to how institutions shape technological change. Next, we review studies addressing how different aspects of women’s empowerment influence economic outcomes. 2.1. Economic growth, and the role of institutions Growth economists have, for decades, studied the ‘‘immediate determinants” of GDP growth (Helpman, 2004). Several theoretical models specify how such determinants feed into growth processes (Mankiw, Romer, & Weil, 1992; Romer, 1990) and growth accounting exercises have assessed how much of growth in GDP comes from each determinant (Klenow & Rodriguez-Clare, 1997; Baier, Dwyer, & Tamura, 2006). Immediate determinants are either classified as factor inputs in production processes – notably labor hours, physical capital, human capital, land, and natural resources – or as ‘‘technology”, broadly conceived as the way in which the inputs are combined into producing output.1 When we use the term ‘‘technology” below, we employ this broad definition, which is conventional in growth economics (see, e.g., Helpman, 2004). Hence, technological change refers to any change in organization and production processes that changes the mapping from production inputs to outputs, and technological progress over a time periods simply means that more output can be produced (at the end of the time period) for the same amount of labor, capital and human capital inputs. This broad technology concept covers specific production technologies, but also ideas about economic policies and how economic processes are organized insofar as they may affect how, and how efficiently, inputs are combined into outputs. The presumed relative importance of different immediate determinants in influencing short-, medium-, and long-term growth varies across theoretical models. Yet, the most prominent ones – both among so-called neo-classical- and endogenous growth models – highlight that accumulation of factor inputs may boost growth in the short- to medium term, but not in the longer term (as returns to accumulating more inputs decrease). In contrast, technological change drives (also) long-run growth.
3. Argument
Rather than focusing on whether women have access to particular resources such as education or land, we consider women’s access to political power and their ability to influence distribution of resources and decisions, more generally (Longwe, 2000). Following Sundström et al. (2017), we adopt a broad definition of WPE as ‘‘a process of increasing capacity for women, leading to greater choice, agency, and participation in societal decision-making”. Hence, we go beyond descriptive political representation and also cover freedom of choice and ability to voice ideas and preferences for all women. This is relevant insofar as our argument pertains not only to the difference that women can make in the economy as policy-makers, but also in their every-day lives as creators of change. Specifically, the concept that we employ has three subcomponents. The first one relates to improved representation for women in key arenas of political decision-making, including the legislature and executive. The second pertains to enhanced freedom of choice for women in different spheres, notably coming from strengthened civil liberties. The third pertains to women being able to actively voice their preferences and ideas through civic participation of different kinds.
(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)
2. ادبیات مربوطه
در این بخش، ادبیات نظری و تجربی را که به عنوان بلوکهای سازنده برای استدلال بعدی ما عمل میکنند، مرور میکنیم. ما ابتدا مطالعاتی را در مورد عوامل تعیینکننده (عمیق و فوری) رشد اقتصادی، با تمرکز بر استدلالها و شواهد مربوط به چگونگی شکلدهی موسسات به تغییرات تکنولوژیک مرور میکنیم. در مرحله بعد، مطالعاتی را بررسی می کنیم که به چگونگی تأثیرگذاری جنبه های مختلف توانمندسازی زنان بر نتایج اقتصادی می پردازد. 2.1. رشد اقتصادی، و نقش نهادها، اقتصاددانان رشد، برای دههها، «تعیینکنندههای فوری» رشد تولید ناخالص داخلی را مطالعه کردهاند (هلپمن، 2004). چندین مدل نظری مشخص میکنند که چگونه این عوامل تعیینکننده به فرآیندهای رشد وارد میشوند (Mankiw, Romer, & Weil, 1992; Romer, 1990) و تمرینهای حسابداری رشد میزان رشد تولید ناخالص داخلی را از هر عامل تعیینکننده ارزیابی کردهاند (Klenow & Rodriguez-Clare, 1997; بایر، دوایر و تامورا، 2006). عوامل تعیینکننده فوری یا بهعنوان نهادههای عامل در فرآیندهای تولید طبقهبندی میشوند - به ویژه ساعات کار، سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، زمین و منابع طبیعی - یا بهعنوان «فناوری» که به طور کلی به عنوان روشی که در آن نهادهها برای تولید خروجی ترکیب میشوند، در نظر گرفته میشوند. 1 هنگامی که ما از اصطلاح "تکنولوژی" در زیر استفاده می کنیم، از این تعریف گسترده استفاده می کنیم که در اقتصاد رشد مرسوم است (به عنوان مثال نگاه کنید به هلپمن، 2004). از این رو، تغییر تکنولوژیکی به هرگونه تغییر در سازمان و فرآیندهای تولید اطلاق میشود که نقشهبرداری را از ورودیهای تولید به خروجیها تغییر میدهد و پیشرفت فناوری در بازههای زمانی به سادگی به این معناست که میتوان خروجی بیشتری (در پایان دوره زمانی) برای همان زمان تولید کرد. مقدار نیروی کار، سرمایه و نهاده های سرمایه انسانی. این مفهوم گسترده فناوری، فناوریهای تولیدی خاص را در بر میگیرد، اما همچنین ایدههایی در مورد سیاستهای اقتصادی و نحوه سازماندهی فرآیندهای اقتصادی تا آنجا که ممکن است بر نحوه و میزان کارآمدی ورودیها در خروجیها تأثیر بگذارد، پوشش میدهد. اهمیت نسبی فرضی عوامل تعیینکننده مختلف در تأثیرگذاری بر رشد کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در مدلهای نظری متفاوت است. با این حال، برجستهترین آنها - هم در میان مدلهای رشد به اصطلاح نئوکلاسیک و درونزا - تأکید میکنند که انباشت نهادههای عوامل ممکن است رشد را در کوتاهمدت تا میانمدت تقویت کند، اما نه در بلندمدت (به عنوان بازگشت به انباشت بیشتر ورودی ها کاهش می یابد). در مقابل، تغییرات تکنولوژیکی باعث رشد بلندمدت (همچنین) می شود.
3. استدلال
بهجای تمرکز بر اینکه آیا زنان به منابع خاصی مانند آموزش یا زمین دسترسی دارند، دسترسی زنان به قدرت سیاسی و توانایی آنها برای تأثیرگذاری بر توزیع منابع و تصمیمگیریها را به طور کلی در نظر میگیریم (Longwe, 2000). پیرو Sundström و همکاران. (2017)، ما یک تعریف گسترده از WPE را به عنوان "فرآیند افزایش ظرفیت برای زنان، که منجر به انتخاب، نمایندگی و مشارکت بیشتر در تصمیم گیری اجتماعی می شود" اتخاذ می کنیم. از این رو، ما فراتر از بازنمایی سیاسی توصیفی می رویم و همچنین آزادی انتخاب و توانایی بیان ایده ها و ترجیحات را برای همه زنان پوشش می دهیم. این موضوع تا آنجا مرتبط است که بحث ما نه تنها به تفاوتی که زنان به عنوان سیاستگذار می توانند در اقتصاد ایجاد کنند، بلکه در زندگی روزمره خود به عنوان ایجاد کننده تغییر نیز مربوط می شود. به طور خاص، مفهومی که ما به کار می بریم دارای سه جزء فرعی است. اولین مورد به بهبود نمایندگی زنان در عرصه های کلیدی تصمیم گیری سیاسی، از جمله قوه مقننه و مجریه مربوط می شود. دومی مربوط به افزایش آزادی انتخاب برای زنان در حوزه های مختلف است که به ویژه ناشی از تقویت آزادی های مدنی است. سومین مورد به زنان مربوط می شود که بتوانند ترجیحات و ایده های خود را از طریق مشارکت مدنی در انواع مختلف به طور فعال بیان کنند.