چکیده


هدف: هدف از این مقاله، بررسی این موضوع است که انگیزه ‎های مختصِ فرد، تا چه اندازه باعث مشارکت مصرف کننده در طرح بایکوت‎ می‎شود و انگیزه ‎های مختلفِ پذیرندگان  (نوآوران، کُندکاران) تا چه اندازه با هم فرق دارند. این پژوهش به دنبال شرحِ این موضوع است که انگیزه ‎های بایکوت تا چه اندازه در مقاومت مشتری و ضدیت با مصرف جای دارند.
طراحی/متدولوژی/رویکرد- رویکرد این مقاله، آمیزه ‎ای از روشهای کمّی و کیفی است. مطالب یا پُست‎ های اینترنتیِ 790 حامیِ بایکوت را با استفاده از یک تحلیل محتوا، آنالیز کردیم. ربط‎ مندیِ انگیزه ‎های مختلف را از طریق تحلیل فراوانی مورد بررسی قرار دادیم. تحلیل احتمالِ وقوع را نیز جهت واکاویِ انگیزه ‎های خاصِ هر بخش بکار گرفته‎ ایم.
یافته‌ها – این پژوهش با استفاده از مثالی از نقل مکانِ کارخانه، چندین انگیزه‎ ی خاصِ فردی را که وابسته به علتِ بایکوت هستند، شناسایی می‎کند و تایید میکند که انگیزه ‎های پذیرندگان مختلف، با هم فرق دارد. افرادی که شخصاً تحت تاثیر قرار گرفته‌اند یا احساس همبستگی با کسانی دارند که تحت تاثیر قرار گرفته‌اند، زودهنگام‌تر از سایرین به طرح بایکوت می‌پیوندند، اما کسانی که دیرتر به بایکوت ملحق میشوند، نقاط قوت و ضعف بایکوت را منطقی‌تر می‌سنجند.
محدودیتهای پژوهشی/ره‌آوردها- پژوهش‌های بیشتری باید روش های پژوهشیِ کیفی را بکار گیرند تا از ثبات یافته‌ها اطمینان یابند. رواییِ خارجی نیز باید برای انواع بایکوت های مختلف آزموده شود.
ره‌آوردهای عملی- برخی مشتریان به این دلیل به بایکوت‌ها ملحق می‎شوند که با کسانی که تحت تاثیر اقدامات یک شرکت قرار گرفته ‎اند، احساس همبستگی می‎کنند (بایکوت‎کنندگانِ مقاومتی)؛ اما سایر افراد کلاً اقتصاد بازارِ آزاد را مورد انتقاد قرار میدهند و عموماً مستعدِ بایکوت کردنِ هر شرکتی می‎باشند (بایکوت‎کنندگانِ ضدیت با مصرف). شرکتها باید مطمئن شوند که هر دو نوع بایکوت کننده‌ها، خود را در قبال جامعه مسئول می‎دانند.
اصالت/ ارزش- پژوهشِ حاضر شواهدی ارائه می‌دهد مبنی بر اینکه انگیزه‌های بایکوت، وابسته به مورد هستند. بعلاوه، این نخستین پژوهشی است که نشان می‌دهد انگیزه‌های پیوستن به یک بایکوت، تا چه اندازه در طول زمان تغییر میکنند.

1. مقدمه و پیشینه


           با توجه به رشد وابستگیِ متقابل اقتصادهای جهانی، روز به روز بر تعداد کارکنانی افزوده می‎شود که در کشورهای صنعتیِ مُزد-بالا  مشغول بکارند و نگران از دست دادن شغل خود هستند، به این خاطر که شرکتهای چندملیتی که این افراد در آنها مشغول به‌کار هستند، ممکن است شعب فرعی خود را از این کشورها به کشورهای مُزد-پایین  منتقل نمایند. از آنجاکه دولت‎ها اغلب کنترلی بر تصمیمات مرتبط با جابجاییِ شرکت‌ها ندارند، سازمان‎های غیردولتی در تلاش هستند تا با فراخواندن مردم به عدم خرید کالا از این شرکتها، این خلاء را پر کنند. این نوع کنشِ سیاسی اینگونه تعریف می‎شود: «تلاشی که توسط یک گروه یا گروه ‎هایی انجام می‎گیرد تا با تشویق مصرف‌کننده ‎ها به خودداری از خرید کالاهایی خاص، به اهداف مشخصی دست یابند». تعداد زیادی از مصرف‌کننده‎ ها از این بایکوت‌ها (تحریم‌ها) حمایت می‎کنند تا به کنترل شرکت‎های چندملیتی کمک کرده و دست به اقدام متقابل زده باشند و ناخرسندی خود را ابراز کرده باشند. مثلاً 39 درصد از مصرف‎ کننده‎ های آلمانی توافق دارند که شرکتهایی که تعداد کارکنان خود را کاهش می‎دهند، علیرغم اینکه سود خوبی عایدشان می‎شود، باید بایکوت شوند. موج پنجمِ بررسی جهانیِ ارزشها (انجمن بررسی جهانیِ ارزشها، 2009) نشان می‎دهد که درصد قابل توجهی از جمعیت در کشورهای صنعتی، قبلاً به دلیل فوق یا به دلایل دیگر، در بایکوت‎ شرکتها مشارکت کرده ‎اند؛

این مقاله در نشریه امرالد منتشر شده و ترجمه آن با عنوان حفظ مشاغل در سایت ای ترجمه به صورت رایگان قابل دانلود می باشد. جهت دانلود رایگان مقاله فارسی و انگلیسی روی عنوان فارسی (آبی رنگ) کلیک نمایید.
منبع:

Anti-consumption as a means to save jobs