چکیده

           درک صحیح نقش اقتصادی استانداردهای حسابرسی یک قدم مهم به سمت بهبود بازدهی و کارایی حسابرسی است. در این مقاله، من بیان می کنم که استانداردهای حسابرسی زمانی بیشترین اهمیت را دارند که یک حسابرس ممکن است برای حسابرسی ضعیف مشوق داشته باشد. در حالی که این نتیجه گیری ممکن است غافلگیرکننده نباشد، اما شرایطی که تحت آن استانداردها ممکن است دارای اثر مطلوب بر روی کیفیت حسابرسی باشند یا نه، کمتر آشکار هستند. به طور ویژه تر، من تعدادی از مشاهدات در مورد اینکه استانداردها چه کارهایی می توانند انجام دهند را ارئه می کنم: استانداردها می توانند (1) فقدان قابلیت مشاهده ی نتیجه ی حسابرسی را با تمرکز بر فرآیند حسابرسی جبران کنند، (2) به طور نسبی مزیت اطلاعاتی در اختیار حسابرس به عنوان یک متخصص حرفه ای را کاهش می دهند که ممکن است حسابرس را تشویق کند تا حسابرسی ضعیف انجام دهد؛ (3) تنوع تقاضا در بین ذینفعان مختلف را متعادل کنند که ممکن است حسابرس را به سمت پایین ترین مخرج رایج سوق دهند و یک بازار براساس انتخاب معکوس را ایجاد کنند؛ و (4) یک معیار فراهم کنند که تنظیم مسئولیت قانونی حسابرس در رویداد یک حسابرسی زیراستاندارد را تسهیل می کند. اگرچه من همچنین تعدادی از مشاهدات در مورد اینکه استانداردها نباید انجام دهند نیز ارائه می کنم: استانداردها نباید (1) استفاده از قضاوت توسط حسابرسان را دلسرد کنند؛ (2) تقاضای بالقوه برای سطوح جایگزین ارزشمند اقتصادی از اطمینان را محدود کنند؛ (3) به روتین رویه ای بیش از حد یا استانداردسازی در اجرای حسابرسی منجر شوند؛ و (4) براساس یک دستورالعمل اجرای قانون تعیین شوند. در انتها، فراتر رفتن استانداردها از حدود، ارزش اقتصادی حسابرسی را برای بسیاری از ذینفعان کاهش می دهد و منجر می شود به فشار اجرت برای شرکت های حسابرسی. خوشبختانه، این نگرش ها می توانند مباحث آینده در مورد سطح و انواع استانداردها را آگاه سازند که برای حرفه ی حسابرسی مناسب می باشند. 

آیا استانداردهای حسابرسی مهم هستند؟

          حرفه ی حسابرسی سرشار است از استانداردها. استانداردها دیکته می کنند که چگونه شرکت های حسابرسی باید روش خود را ایجاد کنند؛ چگونه استخدام کنند و چگونه به کارکنان حرفه ای خود پاداش دهند؛ چه خدماتی را ارائه و کدام مشتریان را قبول کنند؛ چگونه درگیری ها را انجام دهند؛ و چگونه و برای چه کسی ملزم به گزارش هستند. بدنه های حرفه ای و تنظیمی مختلف استانداردهای اخلاقی، استانداردهای مستقل، استانداردهای کنترل کیفی و عملکرد حسابرسی و استانداردهای گزارش دهی را تعیین کرده اند. مهم نیست که این استانداردها توسط کدام موسسه تصویب شده باشند مثلا موسسه امریکایی CPA (AICPA)، هیئت نظارت بر حسابداری عمومی شرکت (PCAOB)، حسابرسی بین المللی و هیئت استانداردهای اطمینان (IAASB)  یا بدنه های ملی مختلف، همه ی استانداردها دارای اثر دیکته کردن، هماهنگ کردن و یا محدود کردنِ فعالیت ها و رفتار حسابرسان حرفه ای هستند. ما به طور کل فرض می کنیم که همه این استانداردها کیفیت گزارش دهی مالی را بهبود می بخشند. در حالی که بسیاری این دیدگاه را به عنوان یک شرط از وفاداری می دانند، اما هنوز خوب است که پرسیده شود: آیا استانداردهای حسابرسی مهم هستند؟ هدف این مقاله فراهم کردن برخی نگرش ها به این پرسش براساس تعبیرِ تحقیقات تجربی و نظری موجود در حسابرسی است. 

          دای (1993)  در مقاله ی اصلی خود، اثر استانداردهای حسابرسی بر کیفیت حسابرسی را تحلیل می کند. تحلیل او نشان می دهد که، وقتی «ثروت» فردی  حسابرس، که در حالت دعوی قضایی در معرض ریسک است، برای متداعیین بالقوه شناخته شده است، حسابرسانی که می خواهند با استانداردها همخوانی داشته باشند، استانداردهای سخت تر را ترجیح می دهند. ویلکنز و سیمونیک  (2007) کار دای را با در نظر گرفتن ابهام یا تیرگی (انعطاف پذیری) استانداردها بسط دادند. آنها نشان دادند که استانداردهای مبهم می توانند تلاش حسابرس را تا یک حد افزایش دهند اما استانداردهای بسیار مبهم در نهایت سطوح پایین تر از تلاش حسابرس را به همراه دارند. در نهایت، یی و همکاران (2009)  بیان می کنند که حسابرسان زمانی استانداردهای مبهم را ترجیح می دهند که سختی استانداردها توسط حسابرسان کمتر از بهینه شناخته می شود. در حالی که این یافته ها از نظر مفهومی مورد توجه هستند، پرسش اساسی باقی می ماند: آیا استانداردهای حسابرسی مهم هستند؟ یک پرسش مربوط نیز به عبارت زیر است: چرا استانداردهای حسابرسی مهم هستند؟ 

این مقاله در نشریه AAAJournals منتشر شده و ترجمه آن با عنوان استانداردهای حسابرسی در سایت ای ترجمه به صورت رایگان قابل دانلود می باشد. جهت دانلود رایگان مقاله فارسی و انگلیسی روی عنوان فارسی (آبی رنگ) کلیک نمایید.
منبع:

Do Auditing Standards Matter?