چکیده

        این پژوهش به مشکل زنجیره مراقبتهای اورژانسی در روند بیماران قلبی بستری شده می پردازد. هدف اولیه تعیین تعداد بهینه تختهای تخصیصی است با داشتن تعداد حداکثر بیمارانی که از امکان پذیرش آنها وجود نداشته است. هدف دیگر ارائه دید عمیقتری نسبت به ارتباط بین اختلاف طبیعی بین ورود بیمار و طول مدت اقامت آنها می باشد.تاکید اصلی بر نشان دادن دید غیر واقعی مدیریت بیمارستان در مورد میزان افزایش نرخ اشتغال تخت است. مقرون به صرفه بودن آن نباید نادیده گرفته شود. یک نتیجه مهم آن اینست که عدم پذیرش در کمکهای اولیه قلبی (FCA)از عدم وجود تختهای مراقبتی ناشی می شود. تغییرات هم در LOS و هم نوسانات تعداد ورود بیمار منجر به تفاوت بسیار زیاد در حجم بار کاری می شود. تکنیکهای تحقیق در عملیات به طور موفقی برای توضیح پیچیدگی و دینامیک در روند بستری اورژانس استفاده شده است.