چکیده 

         سال های اخیر شاهد پیشرفت هایی در زمینه تصویر برداری عصبی تا چنین حدی بوده است که دانشمندان عصب شناسی قادر هستند تا به طور مستقیم به مطالعه فرکانس ، مکان و زمان بندی فعالیت نورونی با یک مقیاس غیر منتظره بپردازند . بنابراین ، علم بازار یابی تا حد زیادی از این چنین پیشرفت ها و پتانسیل عظیم اشان ناآگاه باقی مانده بود . در واقع ، کاربرد تصویربرداری عصبی برای تحقیق بازار به مجادله قابل ملاحظه درون چرخه های علوم عصبی در زمان های اخیر  منجر شده بود – آنچیزی که بازاریابی عصبی نامیده شد - . مقاله حاضر در واقع تلاش برای گسترده تر کردن گستره بازاریابی عصبی ورای علامت تجاری و کاربرد های رفتار مصرف کننده می باشد تا مفهوم سازی گسترده تر علم بازاریابی را منظور کنند . بازاریابی عصبی همانند حوزه بررسی  با درک علم عصبی و علم اقتصاد عصبی تعریف می گردد و بعضی از مسیر های تحقیقاتی آینده پیشنهاد می شوند .

1. مقدمه 

         شگرفی های عظیمی در توانایی های دانشمندان در حوزه علوم اعصاب شناختی در سال های اخیر مشاهده شده اند که به طور مستقیم به مطالعه فعالیت قشری سر برحسب فرکانس ، زمان و فضا می پردازد . علوم روانشاختی و فیزیولوژیکی برای اعمال این قبیل تکنیک ها برای آغاز کردن پشرفت ها در شناخت ما از مغز و شناخت سریع می باشند . بنابراین ، اکثر علوم اجتماعی در واقع تصویر برداری عصبی را به عنوان ابزار عصبی یا تکنیک تحقیق بکار گرفته اند . بویژه ، در حالی که علم اقتصاد کار بهره برداری از تکنیک های تصویر برداری عصبی را در تحقیق شروع کرده بود – منجر به خلق علم اقتصاد عصبی گردید ( برای مثال براتیگام 2005 ؛ کنینگ و پلاسمان 2005 ؛ روستیچینی 2005 ) – علم بازار یابی برای برانگیختن مزیت های تحقیق تصویر برداری  بسیار کند تر عمل کرده بود علی رغم این که هر دو حوزه بررسی در تعدادی از نگرانی های مشترک در رابطه با تصمیم گیری و مبادله شریک می باشند . 

          چندین دلیل ممکن برای عدم در دست گرفتن روش شناسی های تصویر برداری مغزی در علم بازار یابی وجود دارند . علم اعصاب و روانشناسی شناختی    در مفهوم عمومی از چشم انداز  فلسفه  بازاریابی می تواند موضوعات را مرعوب سازد . علاوه براین ، تعدادی از پیروان فلسفه  بازاریابی ممکن است تکنیک های تصویر برداری این گونه ببینند که آنها را می توان به سادگی در دپارتمان هایشان بدست اورد . بنابراین ، معمولا این یک مشکل محسوب نمی شود ، چون اکثر فلسفه های تجاری در بافت دانشگاه بزرگ تر با امکانات قابل ملاحظه تصویر برداری مغزی کار می کنند . حتی اگر ابزاری نظیر توموگرافی انتشار پوزیترون ( PET ) ، مغزنگاشتی مغناطیسی ( MEG ) یا تکنولوژی عکسبرداری با تشدید مغناطیسی تابعی ( Fmri) در دسترس نمی باشند  و تکنولوژی الکتروانسفالوگرافی ( EEG ) و فناوری واکنش پوست برقی ( GRS ) محتمل می باشد تا وجود داشته باشند . بنابراین ، کمبود دانش در مورد وجود این قبیل تکنیک ها به موقعیتی منجر می گردد که آنها در این موقعیت به عنوان مسیر های بالقوه اکتشاف به حساب نمی آیند . 

این مقاله در نشریه الزویر منتشر شده و ترجمه آن با عنوان بازاریابی عصبی در سایت ای ترجمه به صورت رایگان قابل دانلود می باشد. جهت دانلود رایگان مقاله فارسی و انگلیسی روی عنوان فارسی (آبی رنگ) کلیک نمایید.
منبع:

What is ‘neuromarketing’? A discussion and agenda for future research