آغاز گلدهی، یک نشان حیاتی از تاریخچه حیات است؛ گیاهان، در یک زمان از سال که موفقیت باروری حداکثر را در یک حوزه معین تضمین می کند، تکامل می یابند. چند دهه از مطالعات فیزیولوژیکی نشان داده است که گلدهی در پاسخ به نشانه های زیست محیطی و مسیرهای داخلی آغاز می شود. نشانه های زیست محیطی معمول مورد مطالعه عبارتند از: تغییر در دما و طول روز. مسیرهای درون زا به طور مستقل از سیگنال های زیست محیطی عمل می کنند و به حالت رشد و نمو گیاه مربوط می شوند؛ چنین مسیرهایی، گاهی اوقات به عنوان مسیرهای "مستقل" مورد اشاره قرار می گیرند که نشان دهنده عدم نفوذ زیست محیطی است. سهم نسبی ورودی های مستقل و زیست محیطی برای "تصمیم" گلدهی در میان گونه های مختلف متفاوت است. برای مثال، گلدهی به طور کامل ناشی از مسیرهای مستقل در انواع توتون و تنباکو در نظر گرفته می شود (Tabacum Nicotiana) که تعداد ثابتی از گره ها را تشکیل می دهند، بدون در نظر گرفتن محیطی که قبل از گلدهی در آن رشد کرده است (McDaniel و Hsu ،1976 ). با این حال، تغییر تک ژنی ممکن است سبب شود که توتون و تنباکو نیاز به روزهای کوتاهی برای گلدهی داشته باشند (Allard 1919) ، که نشان می دهد که تفاوت های بیوشیمیایی اساسی بین حس کردن-محیط زیست و معابر درون زا می توانند حداقل باشد. همچنین، مسیرهای درون زا و زیست محیطی می توانند با یکدیگر تعامل داشته باشند. به عنوان مثال، برخی از گیاهان از یک فاز نوجوان عبور می کنند که در آن، آنها به نشانه های محیطی که گلدهی را ارتقا می دهند پاسخ نمی دهند (Poethig، 1990)؛ یعنی گذار از فاز نوجوان به بالغ، نوعی از مسیر درون زا است که برای ارائه صلاحیت در مسیرهای زیست محیطی برای ارتقای گلدهی ضروری است. اضافه شدن ژنتیک مولکولی به طیف وسیعی از روش های مورد استفاده برای مطالعه شروع گلدهی در همین اواخر، برخی از بینش های مولکولی را به مسیرهای درونزا و حسگر-زیست محیطی ارائه نموده است و نشان داده است که چگونه ورودی ها از مسیرهای مختلف در تصمیم گلدهی یکپارچه می شوند.