عنوان مقاله:

«دکتر، من خیلی تحت استرس هستم!» یک مطالعه توصیفی در مورد نشانگرهای بیولوژیکی، روان شناختی و اجتماعی-عاطفی استرس در افرادی که خود را «بسیار استرس‌زا» یا «ذن» معرفی می‌کنند.

‘Doctor, I am so stressed out!’ A descriptive study of biological, psychological, and socioemotional markers of stress in individuals who self-identify as being ‘very stressed out’ or ‘zen’

سال انتشار: 2022

رشته: پزشکی - روانشناسی

گرایش: روانپزشکی - مغز و اعصاب - روانشناسی بالینی

دانلود رایگان این مقاله:

دانلود مقاله نشانگرهای بیولوژیکی،

مشاهده سایر مقالات جدید:

 

مقالات ISI پزشکی

 

مقالات ISI روانشناسی

 

4. Discussion
The goal of this study was to recruit adults who self-identify as being ‘very stressed out’ or ‘zen’ and to compare them on psychological, biological and socioemotional factors associated with stress. The results showed that groups mostly differed on psychological and socioemotional factors of stress, although they were highly similar on biomarkers of stress. When compared to the ‘zen’ group, participants from the ‘very stressed out’ group presented more depressive and anxiety symptoms, they reported significantly higher levels of subjective stress when exposed to the TSST and they presented lower capacity for emotional regulation and more mind wandering. In contrast, participants from the ‘zen’ group were more agreeable and presented greater emotional stability. They also scored significantly higher on scales of resilience and positive mental health when compared to the ‘very stressed out’ group. When we compared groups on diurnal and reactive cortisol and alpha-amylase levels, we found that the only difference between groups was greater concentrations of cortisol 30 min after awakening in participants from the ‘very stressed out’ group.

The results obtained in the ‘very stressed out’ group suggest that when people complain of being very stressed out, what they may really be alluding to is an experience of psychological distress that is related to poor emotion regulation capacities. Our results show that this state of psychological distress is not a sufficient condition to elicit a significant increase in biological markers of stress. As suggested by Dickerson and Kemeny in their review of the stress literature in 2004 (Dickerson and Kemeny 2004), and in the heated debates around the concept(s) of stress that emerged in recent years (Kagan 2016a, 2016b; MacDougall-Shackleton et al., 2019; McEwen and McEwen 2016), stress is not a one-dimensional construct that can be related to significant increases in biological stress markers. In their review of the literature, Dickerson and Kemeny (2004) showed that situations that are novel, unpredictable and constituting a threat to the ego are potent activators of the HPA system. Yet, the diffuse feeling of distress that people may feel when they state that they are ‘very stressed out’ may relate more strongly to deficits in emotion regulation than to a physiological stress response per se. This result goes along with a study showing that neither high negative nor low positive affect in response to minor daily stressors predicts worse long-term mental and physical health (Piazza et al., 2013). These results suggest that the way people emotionally respond to daily stressors in their lives could be a better predictor of subjective reports of stress than biomarkers of stress.

This conclusion does not preclude the fact that glucocorticoids and alpha-amylase are appropriate biomarkers of stress. Indeed, it is important to remember that these biomarkers are highly reactive to physical and/or psychological stressors in both animals and humans and in the present study, both cortisol and alpha-amylase concentrations significantly increased in response to the TSST. Consequently, a wealth of data show that when an animal or a human is exposed to a threat/stressor, there is a significant increase in these biomarkers of stress. Moreover, many studies have assessed the effects of glucocorticoids on cognitive function and mental health and showed that these hormones have potent effects on the brain [for a review see (Lupien et al., 2009)] and other longitudinal data suggest that these hormones are significantly involved in the pathogenesis of mental health disorders (Halligan et al., 2007). What the results of our study suggest is that when people state that they are ‘very stressed out’, this feeling is more strongly related to poor emotion regulation capacities than to activation of the ANS and/or HPA systems.

(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)

4. بحث
هدف از این مطالعه به کارگیری بزرگسالانی بود که خود را «خیلی استرس‌زا» یا «ذن» می‌دانستند و آنها را بر اساس عوامل روان‌شناختی، بیولوژیکی و اجتماعی-عاطفی مرتبط با استرس مقایسه می‌کردند. نتایج نشان داد که گروه‌ها عمدتاً از نظر عوامل روان‌شناختی و عاطفی-اجتماعی استرس متفاوت بودند، اگرچه از نظر بیومارکرهای استرس بسیار مشابه بودند. در مقایسه با گروه «ذن»، شرکت‌کنندگان از گروه «بسیار استرس‌زا» علائم افسردگی و اضطراب بیشتری را نشان دادند، در هنگام قرار گرفتن در معرض TSST سطوح بالاتری از استرس ذهنی را گزارش کردند و ظرفیت پایین‌تری برای تنظیم هیجانی و سرگردانی ذهنی بیشتر ارائه کردند. . در مقابل، شرکت‌کنندگان از گروه «ذن» موافق‌تر بودند و ثبات عاطفی بیشتری داشتند. آن‌ها همچنین در مقیاس‌های تاب‌آوری و سلامت روانی مثبت در مقایسه با گروه «بسیار استرس‌زا» به‌طور قابل‌توجهی امتیاز بالاتری گرفتند. وقتی گروه‌ها را در سطوح روزانه و واکنشی کورتیزول و آلفا آمیلاز مقایسه کردیم، متوجه شدیم که تنها تفاوت بین گروه‌ها غلظت بیشتر کورتیزول 30 دقیقه پس از بیدار شدن در شرکت‌کنندگان از گروه «بسیار استرس‌زا» بود.

نتایج به‌دست‌آمده در گروه «بسیار پر استرس» نشان می‌دهد که وقتی افراد از استرس شدید شکایت می‌کنند، چیزی که ممکن است واقعاً به آن اشاره کنند تجربه پریشانی روان‌شناختی است که به ظرفیت‌های ضعیف تنظیم هیجان مربوط می‌شود. نتایج ما نشان می دهد که این وضعیت پریشانی روانی شرایط کافی برای ایجاد افزایش قابل توجهی در نشانگرهای بیولوژیکی استرس نیست. همانطور که دیکرسون و کمنی در بررسی ادبیات استرس در سال 2004 (دیکرسون و کیمنی 2004) و در بحث های داغ پیرامون مفهوم(های) استرس که در سال های اخیر ظهور کرده اند (Kagan 2016a, 2016b؛ MacDougall-Shackleton et) پیشنهاد کردند. al., 2019؛ McEwen and McEwen 2016)، استرس یک ساختار تک بعدی نیست که بتواند با افزایش قابل توجه نشانگرهای استرس بیولوژیکی مرتبط باشد. دیکرسون و کمنی (2004) در بررسی ادبیات خود نشان دادند که موقعیت‌هایی که جدید، غیرقابل پیش‌بینی هستند و تهدیدی برای نفس هستند، فعال‌کننده‌های قوی سیستم HPA هستند. با این حال، احساس پریشانی پریشانی که افراد ممکن است احساس کنند زمانی که اظهار می‌کنند «خیلی تحت استرس هستند» ممکن است بیشتر به نقص در تنظیم هیجان مرتبط باشد تا به خودی خود به استرس فیزیولوژیکی. این نتیجه همراه با مطالعه ای است که نشان می دهد نه عاطفه منفی زیاد و نه تأثیر مثبت کم در پاسخ به استرس های جزئی روزانه، سلامت روانی و جسمی درازمدت بدتری را پیش بینی نمی کند (پیازا و همکاران، 2013). این نتایج نشان می‌دهد که نحوه واکنش عاطفی افراد به استرس‌های روزانه در زندگی‌شان می‌تواند پیش‌بینی‌کننده بهتری برای گزارش‌های ذهنی استرس نسبت به نشانگرهای زیستی استرس باشد.