چکیده

        این پژوهش به مشکل زنجیره مراقبتهای اورژانسی در روند بیماران قلبی بستری شده می پردازد. هدف اولیه تعیین تعداد بهینه تختهای تخصیصی است با داشتن تعداد حداکثر بیمارانی که از امکان پذیرش آنها وجود نداشته است. هدف دیگر ارائه دید عمیقتری نسبت به ارتباط بین اختلاف طبیعی بین ورود بیمار و طول مدت اقامت آنها می باشد.تاکید اصلی بر نشان دادن دید غیر واقعی مدیریت بیمارستان در مورد میزان افزایش نرخ اشتغال تخت است. مقرون به صرفه بودن آن نباید نادیده گرفته شود. یک نتیجه مهم آن اینست که عدم پذیرش در کمکهای اولیه قلبی (FCA)از عدم وجود تختهای مراقبتی ناشی می شود. تغییرات هم در LOS و هم نوسانات تعداد ورود بیمار منجر به تفاوت بسیار زیاد در حجم بار کاری می شود. تکنیکهای تحقیق در عملیات به طور موفقی برای توضیح پیچیدگی و دینامیک در روند بستری اورژانس استفاده شده است. 

1. مقدمه

          به طور کلی تصمیمات در مورد ظرفیت بیمارستانها بدون کمک تحلیلهای مدلهای کمی انجام می شود(12) در سالهای قبل، مدیران بیمارستانها سعی داشتند تعداد تختها را کاهش دهند و نرخ اشتغال تخت را افزایش دهند تا کارایی عملیاتی را بهبود ببخشند. این استراتژی قابل اعتماد نبود. اختلاف در طول مدت اقامت (LOS) روی عملیات روز به روز بیمارستان و میزان ظرفیت لازم تاثیر عمده ای داشت. اگر این اختلاف در طول مدلسازی اراده ثابت و غیرواقع بینانه نادیده گرفته شود. یک مدل، فقط بر اساس اعداد میانگین باشد، توانایی توضیح پیچیدگی و داینامیک روند بستری بیماران را ندارد. این امر همچنین به عنوان نقص میانگین شناخته می شود. 

            مدیریت به همه زنجیره مراقبتی از پذیرش تا ترخیص توجه نمی کند، بلکه اساسا روی عملکرد واحدهای جداگانه تمرکز می کند. تعجبی ندارد که این کار باعث کاهش بیماران بدون کاهش قابل ملاحظه ای در هزینه ها می شود.راه حل های پیشنهادی بهینه نیستند.

این مقاله در نشریه اسپرینگر منتشر شده و ترجمه آن با عنوان بیماران قلبی در سایت ای ترجمه به صورت رایگان قابل دانلود می باشد. جهت دانلود رایگان مقاله فارسی و انگلیسی روی عنوان فارسی (آبی رنگ) کلیک نمایید.
منبع:

Modeling the emergency cardiac in-patient flow: an application of queuing theory